ادامه تاپیک تولدم بعد کلی دعوا و چیز شکوندن گفتمش امشب کیک و کادو نخریدی بقیه وسایل رو میشکنم میخواستم دقش بدم دیدم رفته ی کیک فسقلی با ی ادکلن ارزون قیمت در حد 100 تومنی با ی دسته گل کوچولو گرفته اورده یعنی وقتی دیدمشون داشتم میترکیدم خواستم بزنم زیرشون گفتم ولش کن میخواس تحقیرم کنه با این رفتارش(بچه ها انقدر نگید شاید نداره بخدا پولداره حقوقش بالای ده میلیون تومنه) بعد گفتم این چیه رفتی خریدی گفت پول نداشتم گفتمش باشه منو ببر دم مغازه کار دارم بردم دم مغازه گفتم برو فلان چیزو بخر نداریم گف بمن چه میگم پول ندارم رف با پول من خرید کرد با تمام وقاحت گف پولشو بزن ب کارتم) حالم ازش بهم میخوره اخرسرم طاقت نیاورد شروع کرد غر زدن سر اینکه وسایلو زدم شکوندم منم جوابشو دادم اونم گفت خب واسم ارزشی نداری واسه همین از قصد رفتم چیز ارزون قیمت خریدم چون بی ارزشی برام خودت تاحالا نفهمیدی اینو😢😢دلم خیلی شکسته بعد ک جوابشو دادم حمله کرد سمتم زدم و موهامو کشید منم دیوونه شدم با پا زدم صورتش باد سر و صورتش افتاد رو زمین منم کیک مسخرشو اوردم کوبیدم تو صورتش و موهاش حالم ازش بهم میخوره