تو انباری خونه مادرمینا اتفاقات عجیبی میفته هیشکی دلش نمیخاد بره اون تو وقتیم کسی میره فضا یه جوووور خیلی شدید سنگینه... عین حرم امام رضا بوی یه عطر پاکی میده... پدرم چندسال پیش میگفت دیدم تو خونه صدای گریه میاد ماه محرم بودما با مادرم مسجد بودیم پدرم زنگ زد ب مامانم گفت مگه بچه ها رو بردی مادرم هم گفت اره اما پدرم رفته بوده تو انباری و دیده یه مرد سیاه و پشمالو داره گریه میکنه من عاشق کنکاش و چیزای ترسناکم قسم خوردم طرف اینچیزا نرم اما خب دلم طافت نمیاره لطفا شمام چیزی میدونید یا دید بگید بترسیمممم
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
یه بارم داشتم برنامه کلاسیمو میزاشتم بچه تر بودم یادما تو شیشه کمد دوتا دست پشمالو پر مو تکون میخورد من فک کردم دستای خودمن دستامو بغل گرفتم ک بببینم بازم نکون میخوره چیزب تو شیشه یا نه دیدم شدید تکون میخوره جیغ زدم فرار کردم
خونه ی پدربزرگم خیلی بزرگه یه دالان داره که چند باری پدربزرگم خدا بیامرز دیگه یه مرد عبا پوش از توش دراومده و کنار حوض نشسته و دوباره رفته توی دالان.
فبای آلاء ربکما تکذبان پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟سوره الرحمن۲۲ آبان ۹۸«از رحمت خدا نا امید نشوید؛ زیرا جز کافران کسی از رحمت خدا نا امید نیست.»سوره یوسف آیه ۸۷