دعوامون شد بعد چند ساعت اشتی کردیم ولی اون ول کن نبود هی گیر میداد بچه رو اینطوری کن اونطوری کن شیرش بده دیگ اعصابمو بعم ریخت دوباره دعوا ..ایندفعه خیلی چیزای بذی گفتم تقصیر منه نباید میگفتم اینکه مامانش و خانوادش دوسش ندارنو به روش اوردم تا قدر منو بدونه ولی اشتباه کردم اونم رفت تو اتاق وقتی اومد بیرون چشاش قرمز بود منم عذر خواهی کردم ولی هنوزم یکم تو قیافه ست چیکار کنم خوشحال شه