2737
2734

داداش من ۱۴ سالشه پارسال شب عروسیمون وقتی رفتیم خونه مامانم واسه خدافظی داداشم به شوهرم گف مواظب آبجیم باشیا نبینم ناراحتش کنی نمیدونستسم بخندیم یا گریه کنیم 

اخه فدات بشم که من کوچولوی من😍

گاهی اوقات باید از کنار اونایی که با محبت هار کردی بگذری و بگی"چخه"🙂

یه خانوم دکتره بود خیلی رفتار و اخلاقش خوب بود اگه اون زمان سنم میرسید یا همونجا زانو میزدم ازش خواستگاری میکردم


یا سرش رو میکوبیدم به دیوار اخه خیلی دیگه خوب بود یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی

این جا را خراش بده ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒ تا امضامو ببینی🙂

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

یه بار گوشم بدجور عفونت کرده بود خیلی شدید درد میکرد شوهرم از سرکار اومد برام کیسه اب گرم اورده بود ،،توش اب داغ کرد که گوشمو بزارم روش بعدش اروم بهم گفت خوب شدی اون پولی که تو حسابمه رو برای خودت النگو بخر،،،،،خوب که شدم رفتم النگو خریدم

همسرم وقتی برای اولین بار رفته بودم خونشون مهمونی پاگشا داخل کفشم یه تیکه کاغذ بود بازکردم یه جمله خوش آمدگویی با ابراز محبت بود هنوزم بعد 6سال اون یه تیکه کاغذو نگه داشتم 

خنده داره که باید برای دکترووکیل شدن آموزش ببینی ولی برای پدرو مادرشدن نه !هرهالویی میتواند پدرومادربشه حتی لازم نیست تویه سمینار یه روزه شرکت کنه...

خب من بابا و مامانم کلا خیلی رمانتیکن دیگ برامون عادی شده 

ولی یه از پدرجونم و مادرجونم میگم 

چند بار پدرجونم برا مادرجونم میوه پوست کند و داشت گریه میکرد بهش گفت چندبار بگم طاقت گریتو ندارم ☺☺ بنظرم برای اون سن و سال خیلی قشنگ بود 

اهان یه بارم بدون در زدن رفتم تو اتاقشون دیدم بغل کردن همو ☺☺

خدایا شکرت با تمام وجود شکرت 💛💜❤
2740

مامان بابام رفته بودن حج ی داداش یازده ساله دارم ک خیلی پیش مامان بابام لوس ی شب مامانم زنگ زد گفت گوشیو بدین ب پسرم هر کار میکردیم داداشم گوشیو بر نمیداشت فکر میکردیم بی رگ دلش تنگ نشده اخرش از بس مامان از پشت گوشی داد میزد آرین سلام پسرم.. دیگه گوشیو برداشت تا گفت الووووو یهو بغضش ترکید مردونه گریه میکرد با غرور بمیرم براش دیگه ما خواهرا هم نشستیم باهاش گریه کردیم

😆
مثلا که آبرو نداریم از این.کارا تو جمع کردیم

بدم میاد از این چرتو پرتا بزار هرچی میخوان بگن ، بگن ..... همینا اگه شوهرت بوست نمیکرد و تحویلت نمیگرفت میگفتن اصلا شوهره زنرو دوست نداره ،،،،،

خدایا شکرت با تمام وجود شکرت 💛💜❤

من خیلی صحنه های رمانتیک و عاشقانه با شوهرم دارم چون از اول نامزدیمون مشکلات خاصی برامون پیش اومد و صحنه های قشنگی پیش اومد هر چند ناراحت بودیم, اما ی صحنه ای الان یادم اومد بابابزرگم خیلی ب سختی با عصا راه میرفت چشماشم خیلی ضعیف شده بود بعد خونه ی یکی از, فامیلا بودیم طبقه بالا بود خیلی پله داشت, بابابزرگم اخر مراسم با هزار بدبختی از پله ها اومد بالا یهو ب مادربزرگم گفت اومدم بالا بگم مواظب باشی داری میای پایین حواسم بهت باشه, 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687