2737
2734
عنوان

داستان زندگی من- قسمت ۲۶

913 بازدید | 19 پست

کل روز از هم خبر نداشتیم و شب که برگشتم خونه یکی از دوستام بهم پیام داد شیدا از مهرداد چه خبر؟ بهش گفتم اومدن خاستگاری و قراره ازدواج کنیم، برام یه عکسی فرستاد که توی صفحه مجازی دیده بود و مهرداد بود توی مهمونی، با پیرهنی که تازه یک هفته پیش براش خریده بودم...

انگار دنیا روی سرم خراب شد چون خورشید باهاش تو اون مهمونی بود، دراز کشیده بودم ولی دنیا دور سرم میچرخید...

من هیچ وقت با مادرم رابطه ی صمیمی نداشتم، نه هیچوقت من رو توی کاری راهنمایی کرده بود و نه هیچوقت از کاری منعم کرده بود، همیشه میگفت خودت برای خودت تصمیم بگیر

با این حال اون لحظه دلم میخواست فقط بغلش کنم و برام حرف بزنه... نه اشکی از چشمم سرازیر میشد نه میتونستم پلک بزنم

فقط و فقط به صفحه گوشی نگاه میکردم

رفتم به صفحه شخصی مهرداد و دیدم که بلاکم کرده!!!!

به یکی از دوستان مشترکمون گفتم از صفحه اش برام عکس بگیره و متوجه شدم با خورشید عکس گذاشته...

عکس رو روی صفحه ام گذاشتم و براشون تبریک نوشتم

انگار مهرش تو اون شب از دلم کنده شد

پا شدم رفتم توی هال تا عکسا رو به خانوادم نشون بدم، دیوونه شده بودم. گوشی دستم بود و رفتم تو هال و پخش زمین شدم...

سریاله مگه😐

رادینم..پسرمامان هیچوقت فکر نمیکردم یه پسر شیرین مثل تو داشته باشم از وقتی اومدی دنیای مامان قشنگ شد عشق کوچولوی من مرد کوچیک مامان...😍نازگلم قلبمی معجزه کوچولوی من دختر قشنگه مامانربان گوشه ی عکست...حق من این نبود عکستو بااون ربان مشکی ببینم داداشی😔😭🖤 پادشاه زندگی من جایی همین نزدیکی ها مشغول تلاش است...کم می خوابد. استراحتش کم است.دستان مردانه اش را که حکمتش را نمیدانم چرا آرامش بی پایان دارد.پادشاه من خسته میشود اما خستگی در میکند از من...آغوشش از جنس خواب است بی هوا هم که بغلش کنی چشمانت بسته میشود از آرامش بی حساب...چه افتخاریست خانمی کردن برای چنین گوهری...چه برکتیست که خستگی اش با من در میشود...به خودم میبالم که از وجود من لذت میبرد... دستانم خالیست. چیزی برای عرضه ندارم. اما تا آخرین شماره های نفس هایم قدر دان توام..قدردانم که پادشاه من بهترین مرد زمین است...لمس قشنگیست واژه خوشبختی و من خوشبخت ترینم با تو❤همین که از عمق وجود میدانم دوستم داری برایم کافیست...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

گلم چند قسمت مونده؟!!!

تاپیک دیشبت گفتی فردا قسمت آخره اما الان بازم داری هی میذاری که!!

کاش همشک تو یه تاپیک میذاشتی هرکس میخواست نشون مبگرد و میخوند

امضای خدا پای تک تک آرزوهاتون😊
2740

هدفش چی بود مهرداد؟ اومد تا خواستگاری همه رو هم راضی کرد اینهمه سال هم موند تا بهت ثابت کنه حالا یه شبه رفت با خورشید و بلاکت کرد؟! چجوری میشه؟!

وقتی فردی شما را می آزارد به این دلیل است که خودش در اعماق وجودش در رنج است…در واقع رنجی که او به شما می رساند زجرهای لبریز شده درونی خودش هستند ، چنین انسانی به تنبیه احتیاج ندارد بلکه فقط کمک میخواهد.

منم همه داستان رو خوندم کنجکاو شدم برا بقیه اش آخرش چی شد 

گر تو با بد بدکنی، پس فرق چیست    ... ...... نصف “مهم نیست” هایی که میگم خیلی هم مهمه،نصف “بیخیالش” هایی هم که میگم هنوز تو فکر و خیالم هستن، نصف “به من چه” ها به من اتفاقا مربوطن و اکثر “نمیدونم” ها رو میدونم،فقط حسش نیست میفهمی؟
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز