یبارم نامزد بودیم گفت بپوش شب بریم رستوران
منم از ذوق اومدم بپرم برم لباس عوض‌کنم ی ۲تا حرکت جانگولک دراووردم ک حالا عاره مثلا منم بلدم ک شلوارم دقیقا از ناحیه خشتک ۲ وجب باصدای بلند جر خورد ....
خودتون تصور کنید دیگه حالِ منو .....
چقد تو با ادبی
ما مسابقه گ و ز یدن میدیم😂
( جهت خنده گفتم)
وای یه بارم تا سوار ماشین شدم گفت بیا این مدارک ها رو همشو بذار تو منم خیلی شیک همشو گذاشتم تو کیفم بعد چند دقیقه گفت گذاشتی گفتم آره گفت پس کو گفتم تو کیفمه😐 گفت منظورم کیفت نبود...گفتم بذاریشون سر جاشون☹😑
لایکم کنید برم بخوابونم بروبچ و بیام بخونم شادشم 😅
ی بارم میخاستیم بریم خونه مامانش اینا هی میگفت پاشو من هی ناز و عشوه گفتم بیا دستامو بگیر عشقم بلندم کن بریم دستمو کشیدن همانا و در رفتن باد از منم همانا اینقدر خندید ک اشک از چشمش میومد
من خيلي حساسم رو ....
اينجا ك ميخوندم تعريف ميكردن درك نميكردم چندشم ميشد
چند وقت پيش براي خودم پيش اومد نابود شدم
هرچي ميخاست بحثو عوض كنه خودم از خجالت در موردش جرف ميزدم ك نفخ بود و....
خيلي بد بود خيلييي خجالت كشيدم😰😔
یبارم با شوهرم شوخی میکردم داشت میرفت حموم دوئیدم پشت سرش که با یه حرکت با پا بزنم تو ک و نش🙊یهو یه پامو گذاشتم رو پادری حموم و اون یکی پامو بلند کردم همونجوری پادری سر خورد و با مخ خوردم زمین😂😂😂
واای الان یادمم میاد خجالت میکشم
پنج ساله باهمیم
یبار نوشابه خوردم
همسرم گوشیش زنگ خورد رفت بالکن
یهو‌گاز لعنتی نوشابه چنان بادگلویی بهم داد نتونستم اصلا کنترل کنم
فقط همسرمو دیدم ک قرمز شده بود تا یه رب میخندید
منم فرار کردم اتاق 😐🤷🏻♀️
تو پنج سال سابقه نداشت و‌نداره اینکارا باشه بینمون
اینقد شرمنده شدم ک مردم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
