بیاین در مورد اختلاف سنی بین بچه اول و دوم صحبت کنیم

منم پسرم چهارسالو نیم دخترم چهارماهش خداروشکر راضی ام

منو خواهرم ۶ونیم سال فاصله سنی داریم ن همبازی هم بودیم ن الان ک مثلا من بچه دارم واون اوج بلوغ و خوشگذرانی نمیشه مثلا باهاش درد دل کنم اون انگار زیادی بچه ست خلاصه فاصله سنی زیاد اصلا اصلا خوب نیس دوستداشتم فاصله سنی پسرم کم باشه مثلا ۲ونیم سال متاسفانه هیچ کمکی ندارم وگرنه همه جوره شرایطش دارم فقط ازخانواده ها خیلی دوریم کسی نیس بیاد گاهی کمکم منم بیخیال شدم ازاین بابت 

ماشا... خدا حفظشون کنه، من تو یکیش موندم

هرچقدر اختلاف کمتر باشه بهتره الان بچه های من کوچولوها باهم خوبن میشینن بازی میکنن بزرگه باهاشون کنار نمیاد مثلا طرز بازی کردن ی بچه ۶ساله با ۲ سال خب زمین تا آسمون فرق میکنه یا خواسته هاشون یا حتی غذاخوردنشون

من خیلی دقت کردم به اطرافیانم و خیلی پرس وجو کردم به این نتیجه رسیدم که از نظر روانشناسی و علمی فاصله سنی تا سه سال خوبه ولی مطلقا ومطلقا نمیشه بگی رابطه بین دوتابچه تو سن خاصی با هم بهتره. بچه ها با هر فاصله سنی میتونن باهم خوب باشن میتونن باهم خیلی بدباشن

من خیلی ها رو دیدم که با فاصله سنی زیاد رابطه عالی دارن ودیدم بچه هایی که با فاصله زیاد اصلا رابطه خوبی باهم ندارن همه چی بستگی به شرایط خانواده و محیط تربیتی و جامعه ای که توش بزرگ شدن وخود بچه ها داره

من دیدم دوقلوهایی که باهم بازی نمیکنن و با هم بیرون نمیرن میگن اگه اون بیاد من نمیام و دارم میبینم دوقلوهایی که یه لحظه هم از هم جدا نمیشن.

دارم میبینم بچه هایی که سه چهارسال فاصله دارن و چشم دیدن هم رو ندارن و بچه هایی که با همین فاصله سنی دایم دارن باهم بازی میکنن و درگیری کمتری باهم دارن

من دوستام سه تا خواهر شیر به شیر بودن خیلی بیش ازحد باهم صمیمی بودن یکی هم مثل من ک البته تازه یک سالی میشه یکم با خواهرم صمیمی شدم ک بزرگتر شده و به بلوغ رسیده این ماه۱۶سالش شده وتازه نامزد کرده با پسرعموم شاید اونم بعدا عقد کنه رابطمون صمیمی تر بشه .ولی بچگی خیلی دوستداشتم مثلا مدرسه ای ک من میرم خواهرمم بیاد دو یا سه کلاس پایینتر باشه چون اکثرا خواهر بزرگ کلاس ۵بود دومی اول یا دوم ولی من خواهر تازه بدنیا اومده بود

دقیقاهمینطوره همسایه ام فاصله سنی بچه هاش دقیقا سه ساله الان بزرگه خوب بود ولی ازوقتی خواهرش بدنیا اومد هم لج باز شده هم جیغ میکشه وگریه میکنه شبها کوچیکه بیدارشه مثلا برای شیر و..

پسرش هم بیدارمیشه والکی گریه میکنه وقتی بهش میگن ابجیت مخواد بخوابه گریه نکن بدتر جیغ میکشه یه لحظه تنها شه خواهرش اذیت میکنه لپهاش میکشه و......حالا پدرمادرش هم شدیدا مراعات میکنند ‌واصلا جلوش کوچیکه رو ناز نمیکنن ولی بازم حسابی اذیت وحسادت .هست

مثلا پسردایی من فاصله سنی بچه هاش حدود ده ساله دختربزرگه اینقدر خوب و دلسوزانه مراقب وهمبازی کوچیکس که نگو

خواهرشوهرم فاصله سنی بین بچهدهاش حدود نه ده ساله یادمه بزرگه که دوازده سیزده ساله بود و دومی دو سه سالش بو خجالت میکشید به دوستاش دومی رو نشون میده تو تولدش گفته بود دومی نباشه تا پیش دوستاش خجالت نکشه اصلا باهاش بازی نمیکردالانم که بزرکتر شدن هر کدوم تو دنیای خودشونن

برادر شوهرم خودم بزرگه بیست سالشه دومی نه سالشه اونا با هم درگیری وحسادت ندارن منتها هرکدوم تو یه دنیان 

همسایه ما فاصله بین بچهدهاش بیست ساله قبلا که مادره بارداربود اصلا بچه رو نمیخواست الان که به دنیا اومده مثل پروانه دورش میچرخه

خواهر دوستم بچه اولش هشت سالشه دومی  دوقلو بودن .بچه اولش خیلی تخس و شلوغ بود الان که دوقلوها به دنیا اومدن بهترشده و رابطش با دوقلوها خوبه

 خیلی مورد زیاد دور وبرم هست