عروسهای عزیز بزارین مادرشوهر و خواهر شوهرتون هم رنگ خونتونو ببینن

من زایمان کردم سزارین ۵۲ روزه ازم عیادت نکردن  اشکال نداره 

خدا صبرت بده 

عزیزم اگه سر شام نیان تا نکنه یه دفعه کمک کنن و بعد از شام ظرفا رو جمع نکرده نرن رنگ خونه رو میبینن شما هم نگرون اونا نباش بلدن از خودشون دفاع کنن

والااا مادرشوهرپدرشوهرمن خاااک برسرشون،،،خودشونن وخوذشون،،،نه خونه پسراشون میرن نه فامیلاشون،،درکل هیچکس ازشون خوششون نمیادبه خاطراین رفتاراشون،،،فقط مادرشوهرم خونه یکی ازدختراش میره ودیگه تمام،،،خاک برسرشون بااین عاطفشون

تازه اصلانم خوششون نمیاد کسی بره خونشون مخصوصا عروس  ازبس خسیس وگداهستن

بعده چهارسال خون به جیگر کردنمون بچه دار نمیشد همه میگفتن حرمت بزا به خانواده شوهرت اخه اه و ناله و نفرینه مامان بابام پشتشون بود یادم نمیره نذری داشتیم نیومد منوو بابا و مامان ریختیم خودمونیم پخش کردبم اون همه رو مانانم.سره دیگ گریع کرد نفرین کردش الانم بعده پنج سال خانوم داره جدا میشع قلیون میکشید دستاشو خالکوبی کزده بود دماغشو عمل کرد مشروب میهورد ول میچرخید بجه دارم نشد الانم میگن یکی زیرع پاش نشسته داره طلاق میگیره الحمدللله داداشم میگه عذاب بود که میکشیدم خونش پره دعا بود داداشم میگفت همش پیش دعانویس بودن 

والا خونه ما تیغ داره مادرشوهرم بجای اینکه به پسرش سر بزنه مدام بالاسر لحاف و تشک داماده 

چشماش کووور

مغروره از خود راضی 

ما ی مدت اوضامون خیلی خراب بود

هفته ای ۱بار برنج کیلویی میگرفتیم با سیب زمینی میخوردیم بعضی وقتا واقعا بدون روغن😞

تو اون شرایط مادرشوهرم همیشه طعنه میزد ک من خونه شمارو ندیدم 

همه جا میگفت من یکساله خونشون نرفتمو ازین حرفا بماند ک شوهرم هرسری بهش میگفت ک خونواده زنمم نمیان حتما نداریم ک دعوت نمیکنیم

خلاصه ی مدت منم رفتم سرکار 

عید شد با حقوقو عیدی من رفتیم خرید خونه دعوت کردم نیومد 

این اتفاق چند سری افتادا دعوت کردم نیومد

منم خواهرشوهرامو دعوت کردم دیگه محلش نزاشتم 

سپردمش ب خدا خیلی زخم زبون میزنه

عوضش مامان خودم

سالی یبار دعوت میکنم اندازه کل غذا کادو میاره با اینکه دستشون خالیه کلی ام میگه شما تازه عروس دومادین دعوت نکنین ما انتظار نداریم

بعضیا حقشونه ک سگ محل بشن اففففریته های بیشرف

من بچم دوسالشه هنوز نیومدن برای تو هنوز وقت هست 

منم

یدونه لفطن😍

بچه من دوقلو هستن به شوهرم گفتن بیار ببینیم،براشون قربونی هم کشتن بهشون هدیه طلاهم دادن،منو بنظر خودشون آدم حساب نکردن ،خدا جای حق نشسته

والا ببین چیع که زن داداشم داره طلاق میگیره همه ازدم راضی هستیم نمیریم دنبالش بیاریمش یا برگزدونیمش داداشم میگه اخیییش راحت شدم یه خواب راحت نداشتم همش میگفت بریم فلان جا بریم فلانجا عادی حرف زدنشم داد زدن بود تمومه حقوقمم میخوزد 

چه غم انگیزه بالاخره اون بچه ها مادرشون تویی هرگز نمی تونن تو رو از اونا جدا بدونن نمی تونم درک کنم 

جنسیت بچه هات چیه 

مادر شوهر و خواهرشوهر گرامی از رنگ خونه دیدن دیگه رفت و آمدتون گذشته الان به دیدن رنگ لباس زیر من رسیدین لطفا من رو هم دعوت کنید یه سر بیام خونتون