دیشب یه کوچولو بحثمون شد وخوابیدیم صبح که از خواب بیدار شدیم یکم بدنم درد میکرد شوهرم گفت حاضرشو بریم خونه مامانم منم گفتم حال ندارم گفت داری میمیری مگه منم گفتم اصلا نمیام آخه پنجشنبه جمعه ها میریم اونجا بعد خودش وپسرم باهم رفتن مادرشوهرم زنگ زد گفت شوهرت گفته مریضی بیا اینجا تا بهت برسم گفتم نه خونه خودمون راحت ترم دوبارم شوهرم زنگ زد ولی نرفتم تا که الآن شوهرم وپسرم اومدن به نظرتون خوب کاری کردم نرفتم ؟
نه کار خوبی نکردی
مریض بودی یا ؟؟
شوهرم فکر میکنه به خاطر بحث دیشبمون از قصدی نرفتم
کاش میرفتی
حالا میرفتی حال و هوات عوض میشد
نه
نه
جات بودم وقتی مادرشوهرم زنگ‌زد میرفتم
ن....
واسه دراوردن لج همسرتون از این راه ها استفاده نکنین
نذار نبودت براش بشه عادت
بعدها اصلا شاید نگه بهت بیا با من جایی
نه والا زشته مادرشوهرت وقتی زنگ زد باید میرفتی
نه بد کاری کردی نرفتی
وقتی مامانش زنگ زدو گف بیا بهت میرسم میرفتی شوهرتم دوبار زنگ زده دیگ
اره وقتی حوصله نداشتی چرا میرفتی
منم الان موندم خونه.شوهرم خودش رفت خونه مامانش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
