خونه ما یه خورده سنگینه ما تصادف کرده بودیم مادر پدرم حالشون خوب نبود تو پذیرایی خواب بودن تخت من قبلا دو طبقه بود داداشم بالا میخوابید من خواب بودم ی دفعه داداشم صدام میزنه بیدار شدم گفتم چیه صورتش معلوم نبود سیاهی بود گفت واسه مامانبابا پتو بردی حالا منم تعجب کردم نصف شب بیدارم کرده اینو بپرسه گفتم اره گفت بخواب خوابیدم از میز ارایشم صدا اومد ترسیدم شک کردم داشت خوابم میبرد یکی زد ب پهلو بیدار شدم دیگه خوابیدم فرداش ک بیدار شدم گفتم خودت میرفتی میدیدی چرا الکی بیدارم میکنی گفت چی میگی جریانو براش توضیح دادم قسم میخورد ک اون اصلا بیدارم نکرده خودش خواب بود😐😐😐