چهارساله با مادرشوهروپدرشوهرم کات کردیم چون واقعا درحق شوهرم ظلم کردن منو که اصلا قبول نداشتن خلاصه بگم خیلی بهم بی احترامی کردن چهارساله که ازدستشون راحتم ولی دوروز قبل مادرشوهرم یه دفعه اومد خونمون کلی چرت وپرت گفت وحرفایه تلخ ولی آخرش گفت دوستون دارمو دلم تنگ شده گریه کردمنو شوهرم موندیم تومعذورات حالانمیدونم چیکارکنم