2733
2734
خیلی ممنون عزیزم محتاجم ب دعات  منم حتما دعاتون میکنم  راستش منم امتحان های زیادی رو پس ...

آره عزیزم حتما، ولی منم هر بار گفتم خدایا این یکی خیلی سخته بعدیش سخت تر شده انشالله خدا کمکمون کنه عاقبت به خیر بشیم😳😳😳

خدایاا... من دلم قرصه، کسی غیر از تو با من نیست، خیالت از زمین راحت حتی روز روشن نیست، کسی اینجا نمیبینه که دنیا زیر چشماته، یه عمره یادمون رفته زمین دار مکافاته، فراموشم شده گاهی که این پایین چه ها کردم، که روزی باید از اینجا به پیش تو برگردم، وقت برگشتن یکم با من مدارا کن، شنیدم گرمه آغوشت اگه میشه منم جا کن...
خب تامام شد همشو خوندم مرسی بچه ها های فایو😂😂😂hi five سوتی نیس بیشتر احساسیه، یه همسایه از بچگی ...



منطقی بر خورد نکردن 

ما هم یه خانمی تو فامیلمون داریم سه تا دختر خوشگل داره با یه پسر 

بعد برا پسرش رفتن واسه یکی از  بهترین خانم ترین و خوشگل ترینای فامیل   بعد این دختره با پسره  ازدواج نکرد ... هنوز که هنوزه با اینک اون دختره  ازدواج کرده  گاهی گله  میکنه  تا اینکه پسرش ازدواج کرد و دیگه دست از سر زن مردم برداشت 

اما من در تعجبم شما که خودت سه تا دختر داری که کلی خواستگار دارن  ایا به هر کی اومد خواستگاری میدیشون که  جنبه جواب منفی نداری ...😇  وقتی پسرش ازدواج کرد اون دختره خندید گفت خداروشکر دیگه بحث منو میبندن   والا خیلی خنده داره که شوهرم کرده بود و خانومه هنوز گله میکرد ...😅🤦‍♀️

ناتانائیل ! تنها خداست که نمی توان در انتظارش بود! در انتظارِ خدابودن؛ ناتانائیل یعنی باور نداشتن اینکه او هم اکنون حضوردارد...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

منطقی بر خورد نکردن  ما هم یه خانمی تو فامیلمون داریم سه تا دختر خوشگل داره با یه پسر  ب ...

میگم دیگه منم بعد اون قضیه ازدواج کردم اما الآنم برخوردش خیلی بد بود وقتی دیدمش متاسفانه

خدایاا... من دلم قرصه، کسی غیر از تو با من نیست، خیالت از زمین راحت حتی روز روشن نیست، کسی اینجا نمیبینه که دنیا زیر چشماته، یه عمره یادمون رفته زمین دار مکافاته، فراموشم شده گاهی که این پایین چه ها کردم، که روزی باید از اینجا به پیش تو برگردم، وقت برگشتن یکم با من مدارا کن، شنیدم گرمه آغوشت اگه میشه منم جا کن...
میگم دیگه منم بعد اون قضیه ازدواج کردم اما الآنم برخوردش خیلی بد بود وقتی دیدمش متاسفانه

لابد شما رو خیلی دوست داشتن و همه چیز تموم بودین    و از دستتون دادن و هنوز ناراحتن 🌹🌸

ناتانائیل ! تنها خداست که نمی توان در انتظارش بود! در انتظارِ خدابودن؛ ناتانائیل یعنی باور نداشتن اینکه او هم اکنون حضوردارد...
2731
لابد شما رو خیلی دوست داشتن و همه چیز تموم بودین    و از دستتون دادن و هنوز ناراحتن 🌹🌸

دوست داشتن آره خیلی دوسم داشت منم واقعا دوسش داشتم، اینکه همه چی تموم بودم از بزرگواری شماست

مرسی از لطفتون دوست ندیده من😊😊❤❤❤❤

خدایاا... من دلم قرصه، کسی غیر از تو با من نیست، خیالت از زمین راحت حتی روز روشن نیست، کسی اینجا نمیبینه که دنیا زیر چشماته، یه عمره یادمون رفته زمین دار مکافاته، فراموشم شده گاهی که این پایین چه ها کردم، که روزی باید از اینجا به پیش تو برگردم، وقت برگشتن یکم با من مدارا کن، شنیدم گرمه آغوشت اگه میشه منم جا کن...
یه پسره اومد خواستگاریم آشنا خالم هم بود تو اتاق رفتیم حرف بزنیم همینکه وارد شدیم دستشو مالید به پشت ...


تو هم ی۶ مشت میخوابوندی ما تحتش میگفتی میخوام ببینم سایزش چطوره

مردک بیشعور

بعد ۸ سال انتظار...🤱...💕بالاخره گرفتمت بغلم فرشته کوچولوی نازنینم  خدایا شکرت💕

این خاطره برای یکی از دوستامه میگه یک پسره رو شاگردش معرفی کرده بود برای ازدواج مامانش رفته شیرینی خونگی خریده اب میوه دستی گرفته کلا کلی خرج ومرج برای این خواستگار دکتر.پسره میگه اومد تو منم نشسته بودم میگفت مامانم هی میگفت شیرینی خونگیه وشکر قهوه ای رژیمی میگه پسره چند تا شیرینی خورد اب میوشم خورد بعد که سیر سیر شد گفت خانمها ببخشید من فکر میکردم عروس چادریه من معیارم زن مانتویی نیست وخیلی شیک رفته دوستم بعدرفتن پسره انقدر ناراحت شده گفت این در لحظه ورود دید که من چادری نیستم اصلا چرا انقدر موندو چیز میز خورد بعد کنترلشو ازدست داده بشقاب مشقاب شکونده وگفته مگه اینجا کافی شاپه ورفته بیرون .

وااای خدایااا 🤣🤣🤣🤣 خیلی بامزه بوده خاطراتون ببخشید تک تک ج ندادم خیلی خنددددده داااار بووود ...

من یکبار یوبس شده بودم چند روز رفتم عطاری احمق بهم صنا داد ونگفت چقدر چطوری با یک مشت گل سرخ منم یک عالمه دم کردم شب خوردم اثر نکرد فردا رفتم شرکت از ساعت ده تا یک هر ده دقیقه میرفتم دستشویی شیپور جنگ هم میزدم به خدا گریم گرفته بود هم از خجالت هم از دلپیچه اخر مرخصی گرفتم رفتم خونه

وسطه عقد بودیم رسید به بار سوم قبل زیر لفظی ابجی کوچیکم داد زد گفت عروس خانوم لال است‌تو به فیلم دیده بود لامسب اون موقعه ۵سالش مجلس رفت رو هوا من 🤫😡مامانم🤣شوهرم🙄بابام😊کل مجلس🤣🤣🤣 تا ۵دقیقه همو نگاه میکردن میخندیدن یعنی من رسیدم خونه مهمونا رفت یه پدری از ابجیم دراوردم که نگو بایدمپایی ۶تا زدمش😂😂😂

فقط منتظر 🤰اون روزم که دنیا بیای کو چولویی مامان اون روز بهترین روزه برام میشه واسه سلامتی کوچولو یه صلوات بفرستین😘

من اینو قبلاً تو چند تا تاپیک گفتم بازم میگم

ی  شب خواستگاری من خیلی بد و ماندگار مونده. من صندل پاشنه دار پوشیده بودم بعد اصلا عادت به کفش یا صندل پاشنه دار ندارم نمیتونم کنترل کنم راه رفتنمو.از قضا ما مبل هم نداشتیم رو زمین نشسته بودیم موقع خداحافظی خواستگارا بلند شدم خدافظی کنم پاهام به شدت خواب رفته بود نتونستم خودم کنترل کنم به طرز فجیعی جلو پاشون خوردم زمین دامنم پوشیده بودم کامل رفت بالا همه جام پیدا شد همه هنگ نگام میکردن ساکت شده بودن منم از شدت خجالت نمیتونستم خودمو جمع کنم بعد یهو برا که جو رو عوض کنم هر هر خندیدم مامانم زد تو صورت خودش بلندم کرد بعد که بلند شدم دیدم ای وای ی لنگه صندلم نیست بعد یهو غیر ارادی پهن شدم کف زمین تند تند چادرا رو کنار میزدم می‌گفتم وای لنگه صندلم نیست عاقبت زیر پای مامان پسره پیداش کردم.اینا به کنار دیگه رفتن پشت سرشون هم نگاه نکردن.بعد که رفتن تا دو ساعت گریه میکردم.هنوز تا هنوزه به روم میارن خیلی خجالت میکشم

افسانه یِ حیات حرفی جز این نبود     یا مرگِ آرزو یا آرزویِ مرگ

یک پسره رو دوست مامانم معرفی کرد برای خواسگاری بابام ازش هرچی سوال میپرسید مامانش جواب میداد میگفت پسرم خجالیته بابامم لجش گرفت گفت واسه این بچه ننه چرا امدید دنبال زن میگردید من دلم واسه پسره سوخت ولی رفتارشون بد بود

همسرم بنده خدا اومد دستمال در بیاره از جیبش خیش عرق بود پیشونیش من فکر کردم داره کاغذ در نیازه زیر چشمی فقط سفیدیشو دیدم یهو گفتم وای سوالات نو نوشتین 😑😑😑

بدبخت کپ کرد گفت ن دستماله

یه جاشم توی حرفاش اومد گفت من ن ولخرج ن کم خرج کن دوس دارم همه چی متعادل باشه 

نذاشتم حرفش تموم بشه گفتم آها خسیسن پس

یه اخمی کرد گفتن رفتن ک رفتن 😂😂😂

خدایی خسیس نیس ولی نمیدونم چرا خیلی بهش برخورد اونموقع 

حساب مال 2 نفره✍️✍️گر نگهدار من آنست که من میدانم،شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد 
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز