2737
2734

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
نسبت به شوهرم هیچ حسی ندارم هررررکاری میکنه دیگه نمیتونم خوشحال بشم..خوشحالیم ثانیه ایه.دیگه برام کا ...

د منم دردم همینه...

خیلی خوبه شوهرم خیییلی من بدم 

بخدا الان میگم خدا نزار گناه کنم عشق شوهرمو تو دلم زنده کن دارم دیوونه میشم

سلام درمورد پارک علم و فناوری اطلاعاتی دارید؟؟

خواستگارم اونجا کار میکنه میگه قرارداد پنج ساله 

گفتم یعنی بعد پنج سال ممکنه عذرتونو بخوان

گفت نه!!

خدا جونم اسمت چه برکتی داره🤩
2740
دردت چیه

شوهرمو دوست ندارم بهش میل ندارم هیچ حسی بینمون نیس.ینی من بهش بی حس شدم اون خوبه اقاعه مهربونه من بدم من اشغالم چیکار کنم دست خودم نیس وقتی نزدیکم میشه اتکلنش با این ک خوشبو ولی چون اون زده حالمو بد میکنه.بغلم میکنه انگاری خفن کنه....خیلی ویزا ک نمیتونم بگم

د منم دردم همینه... خیلی خوبه شوهرم خیییلی من بدم  بخدا الان میگم خدا نزار گناه کنم عشق شوهرم ...

من اوایل عتشقش بودم...بارها خیانا تلفنی (تاجایی ک من میدونم تلفنی بود)کرد .بخشیدمش..بعدها دوسش داشتم یواش یواش ازش سرد شدم اما خیلی سعی میکردم فکر کنه از ته دل دوسش وارم باخودم تمرین میکردم دوسش واشته باشم ..گذشت و یه روز فهمیدم چن تا ازین خیانتا با یه نفدگر بوده فقط شماره هاش فرق داشتن.اونم کسی نبوده جز دوس دختر سابقش..10سال کم و زیاد در ارتباط بودن ...اونجا بود ک شکستم به ناچار بخشیدم ولی هربار که خواستم دوسش داشته باشم کگاین موضوع جلو چشمم میومد..هرچی گذشت سرد تر شدم و به اینجایی رسیدم که منی که عین دیوونه ها مینشستم متن آهنگارو مینوشتم براش میفرستادم؛الان برای تظاهر به دوس داشتن هم باید تمرین کنم نمیتونم دیگه دوسش داشته باشم..با این کار آخرش همه ی بدیهاش برام پررنگتر شد و خوبیهاش بی ارزش...خودشو ازچشمم انداخت برای همیشه

(کاربری جدیدمه)خدایا دستمو بگیرفقط تومیتونی♡
من اوایل عتشقش بودم...بارها خیانا تلفنی (تاجایی ک من میدونم تلفنی بود)کرد .بخشیدمش..بعدها دوسش داشتم ...

من از همون اول هم دوسش نداشتم دوست همسرمو میخاستم...ولی اون پاپیش نزاشت شنیده بودم ک ولی اونم منو میخاد یکی بهم گفته بود منم از اینکه لجشو در بیارم با رفیقش ک الان همسر خود مه ازدواج کردم من خیلی اشغالم چون با شوهرم میخوابم ولی بفکر دوستش هستم وقتی شوهرم میاردش خونمون قلبم میاد تو دهنم بخدا خیلی خواستم 

فراموشش کنم بخاطر پسرم بخاطر زندگیم هزار بار ب شوهرم گفتم اینو نیار خونه باهاش قطع رابطه کن ولی اصلا گوش نمیده همش میگ چرااا

دلیلش رو هم نمیتونم بهش بگم

دست خودم نیس هیشکی منو درد نمیکنه من با این عشق ممنوعه چیکار کنم ک همیشه جلو چشممه اصلا هم چشم پاک نیس خیلی اذیت میشم


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز