من همونیم که گفتم به مامانم چی بگم
به مامانم گفتم میرم پیش فاطی با فاطی هماهنگ کردم
خیلیییی یخ بود بیرون ولی در برابر گرمای عشقمون هیچه(جونه عمم داشتم سگ لرزه میزدم) اونم لباسشو داد من خودش داشت میلرزید منم داشتم میلرزیدم البته ولی خاطره خوبی شد خ خوش گذشت💓😝