دوستان لطفا کسایی که باردار هستن و یا میترسن داخل این تایپک وارد نشن🚫
دوستان باحال و پایه بیاین خاطرات ترسناک و اتفاقات ترسنتکی که برای خودتون یا اشناهاتون اتفاق افتاده تعریف کنیم
من نمیگم چون بعضیا برچسبه توهم و دروغگویی میچسبونن ب ادم😁
لایک پلیز
زیادن ولی گفتنم نمیاد😂😂😂😂
من پدرم کشاورزه، اون اطراف جن هست امسال سر درو برنج جن از بغلش رد شده یه صدای هو شنیده یه سمت صورتش سوزن سوزن شده بعد میگه گوشیم تو جیب پیرهنم بود افتاده بود کف ماشین درو
به نظرم هیچی ازین ترسناکتر نیست👇
استارتر تو خودت تعریف کن
بابا بزرگ من خدا رحمتش کنه برای کارهای زمینش جن اسیر کرده بود
برای برادراشم عادی بود
برا من زیاد ترسناک نیست🤔یادمه بعد زایمان رفتم خونه بابام .
۱۰روز که اونجا بودم شب بود از خواب پریدم فقط دیدم یه پایین لبه تخت نشسته یه سایه خیلی تاریک فقط جیغ زدم.
و دوران بارداریمم هروقت صبح میشد شوهرم میرفت کار ،بعد رفتن شوهرم با حس یه دست رو شونه ام از خواب بیدار میشوم همیشه بود ولی بعد بارداری پیش نیومد
من زن داداشم هر خونه ائ میرن یه جن باهاش انگار هست همشم اتفاقایی براش میفته خیلی
برادر خودم چندبار جن دیده و واقعا ترسیده بوده و خانم جن هم اذیتش میکرده که اخر یه پیرمرد که خدا رحمتش کنه به بابام گفت پسر شما زیباست مطمناا لخت میخوابه شبا بخاطر همینه اونم از پدربزرگش شنیده بوده
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
