داستان زندگی من در یک سال گذشته

سلام دوستان امروز خیلی دلم گرفته خاستم باهاتون دردل کنم تقریبا بیشتر از یک سال قریب دوسال با یکی اشنا شدم ک خییییلی منو دوس داره منم دوسش دارم از وقتی قرار ب ازدواج گذاشتیم خیلی اتفاقای بد افتاد از کلمه دوس پسر بدم میاد پس میگم نامزدم با دوتا شغل داره ک نمیشه گفت چیه شناخته نشم بهرحال یکیشو باکسی شریک بود و اون حتما یک میلیارد پانصدتومن بدهی رو دستمون گذاشت ک نانزدم مجبور شد بده دقیقا وقتی ک دلمون پرمیکشید ازدواج کنیم دستمون خالی شد خیلی سختی کشیدیم این یک سال تمام کارامون قفل شد و هیچی درست پیش نرفت هنوزم خداروشکر پول خوبی از دیگران میخایم ملک و طلبو فلان ولی ن فروخته میشن و  ن مردم پولمونو میدن ک کار جدیدشروع کنیم و بتونیم ازدواج کنیم همه چی قفل شده دگ کم اوردیم وقتی ب اون همه پول نگا میکنم ک دود شد قلبم اتیش میگیره وقتی ب شرایط بد الان ک کاری پیش نمیره نگامیکنم دگ بدتر ازتون میخام همین الان ک اینارو میخونید برامون دعا کنید خیلی ناراحتیم واقعا کم اورویم بهترین روزای ک میتونیم کنارهم باشیم اینجوری از دست میره لطفا برامون دعا کنید از ته دل و صلوات بفرستین فداتون