بچه ها من یک سالو نیمه عقدم .بخدا خیلی به خانواده شوهرم احترام کردم هم مالی و کادویی هم معنوی هر وقت میرم خونهشون کمکشون میکنم.ولی سر خواهرزاده همسرم که دختر 20 سالس و همش به شوهرم میچسبیدو ماچ و بوسش میکرد زرتو زرت وابستش بود .یه مدت گلایه کردم همه فهمیدن نامزدمم بهش تدکز دادو یه جورایی حل شد حالا به اون دختر حساس شدم بعضی وقتا قیافه میگیره واسم توقع دارم شوهرمم واسه اون قیافه بگیره.حالا مادرشوهرمم که منو زیاد دوست نداره یعنی اونیکی از عروساشو خیلی اهمییت میده هی میریم اونجا میاییم غر میزنم به نامزدم که مامانت محل ندهد ابجیت نداد فلانی چرا قیافه میگیره من همش محبت میکنم بهشون حالا گفته کمتر میبرمت خونمون که نشینی هی گریه کنی
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
به نطرم این همه حسادت و حساسیت به خودت اسیب میزنه !
اعتماد به نفس نداری؟
این را توی کله ات فرو کنکه زن ها با مردی که دوستش دارند ازدواج نمی کنند!زن وقتی دید کارد به استخوان رسیده و لازم است برای آینده اش یکی را انتخاب بکند، آن وقت می گردد و مردی را پیدا می کند که حدس می زند پدر خوب و شوهر خوبی از آب در می آید و می شود بهش تکیه کرد.فهمیدی؟وگرنه عشق حس خوشایندی است که امروز هست و فردا نیست
عزیزم خودت داری میگی خواهر زاده ،اون که محرم شوهرته بزار اونقده خودشو بچسبونه به شوهرت تا جونش در بره اونکه حسودی نداره یا نباید ناراحت شد بیخیال باش هر کسی خودشو گرفت بره به درک تو هم کم محلشون کن همین اینقده هم فکر نکن عصبی میشی
هر کسی خواست براش چله میگیرم قران میخونم ،سوره حشر، زیارت عاشورا ،زیارت ال یاسین ،نادعلی ...
من هر روز وقتی چشامو باز میکنمو پسرمو میبینم.میگم خدایا شکرت بابت این سوپرایز قشنگت.خدایا دامن همه ی منتظرارو با این سوپرایزت سبز کن.میشه واسه سلامتی پسرم صلوات بفرستید💚💙💛🧡❤💜