لباس عروس منو اشتباهی آوردن خیر ندیده اون روز که رفتم تاج بگیرم وچندساعت بعدش قرار بود لباسو برام بفرسته زنه با تلفن داشت حرف میزد نمیدونم چه بلایی سر مامانش اومده بود میگفت برو خونه مامان میخاد بره و کلا ناراحت بود اصلا حواسش به من نبود
کل کاورای عروسای دیگه رو باز کردم گفتم شاید اون مال من نباشه گریه م گرفته بود همه دلداریم میدادن گریه نکن حداقل ارایشت خراب نشه
من که حلالش نمیکنم تازه من اجاره اون لباسو حساب کرده بودم این لباس ۱۰۰تومنم پول اجاره ش نمیشد