2737
2739
عنوان

مادرشوهرم همه جا...

| مشاهده متن کامل بحث + 985 بازدید | 71 پست
من پارسال دوستم رفت گفت خیلی گرونه قشم. جای خاصی میخوای بری آدرس بده شاید ما هم رفتیم 

نه جا خاصی بلدنیستم

گاهي اوقات خسته ميشم از بچه داري،كلافه ميشم از بيداري هاي شبانه،دست تنها تو ي شهر غريب كه هيچكسو نداري بياد تا پيشت احوالت رو بگيره داغونم ميكنه،(اما)مهم اينه كه پسرم حالا تو بغلمه،همدم تنهايي هامه*****خدايااااشكرت*****تيكر بارداري دوممه💞خداياشكرت💓
آره عزیزم خوب کردی خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند حتی مشاوره های خانواده هم‌میگن کار زیادی بر ...




خب من مثه خانوادم ديدمشون واقعا هم هيچ انتظاري ازشون نداشتم بدون منت هر كاري ميكردم وليييي ديگه انتظار بي احترامي نداشتم

همين اربعين مادرشوهرم اينا نذري دارن من هرسال از شب قبلش تا نصفه شب پيششون ميبودم هر كاري ميكردم براشون يعني جنازه ميرفتم خونم چون هرسال شله دارن دیگ خیلی بزرگی هم داشتن خیلی کار داشت امسال بخاطر مشکلات اقتصادی یک دیگ کوچولو آش درست کردن فقط 

حالا من شب که میبودم تازه بعد باز صبح زود بيدار ميشدم با شوهرم دعوا ميكردم پااااشو بايد بريم كمك كنيم زشته تنهان و .... شوهرم ميگفت بيخيال خوابم مياد بقيه ميرن ما كه شب بوديم يكم ديرتر بريم اخه مادرشوهرم پنج تا بچه داره همه بزرگن منو وشوهرم كوچيكترين هستيم اونايي ديگه بچه هم سن من دارن بگذريم هركاري براشون ميكردم كاري هم نداشتم كي كار ميكنه نميكنه من كار خودمو ميكردم


امسال چون درگير كاراي خودم بودم يكم ديرتر رفتم ضمن اینکه کارشون کمم بود یک دیگ‌کوچولو اش درست کردن فقط ولي بازم كار كردم ولي مثه قبلنا خودكشي نكردم جاري من هيچوقت تو اين مسايل كمك نميكنه هميشه هم فقط موقعي مياد كه بخوره بره  شوهر جاريم داشت تو ظرفا آش ميكشيد بعد جاريمم اومد ظرفارو تزيين كرد منم ديدم خسته شدم نيروي جديد هم اومده تزيين اشم كه ديگه كاري نداره ظرفا هم زياد نيست از طرفي خواهرشوهرامم رفته بودن استراحت كنن منم رفتم يكم استراحت كنم اخه ماها از صبح و روز قبل بوديم جاريم تازه اومده بود 

قبلا من تا اخرين انرژيممم كار ميكردم اين دفعه خسته شدم رفتم كلا 

هيچي ديگه اول برادرشوهرم داد و بيداد زن من اينجا تك و تنها داره چهارتا ظرف اش تزيين ميكنه شماها رفتين 😳مادرشوهرمم اومد تو اتاق دنبال من كه برم به جاريم كمك كنم 🙄 

اصلا يجوري شدم خيليييييييي بهم برخورد خيلييييي چون بارها بارها بارها كارهاي خيليييييي سنگين تر و انجام ميدادم تك و تنها اونم مني كه خونه مادر خودم دست به سياه سفيد نميزدم و مامانم اجازه نميداد بعد يبااااار نديدم مادرشوهرم م حتي به نوه هاش يا همين جاريم بگه بياين كمكم كنن بعد براي تزيين ده بيست تا ظرف آش كمك لازم دارن خيلي بهم برخورد فهمیدم اصلا جایگاهی ندارم هیچچچچ تازه هرکاری کردم تا حالا وظیفه بوده نه لطف!!!!!!!!! من قبلا اینقدر کار‌میکردم اصلا امون نمیدادم به کسی برای همین سه سال طول کشید تا این مسله و‌فهمیدم 



همین جاری من همیشه اخرین نفر میاد میخوره میریزه هیچوقتم کمک نمیکنه هیچوقتم انتظاری نبوده چون هرکسی هرکاری میکنه برای خودشه ولی اینکه مادرشوهرم اومد دنبال من برای کمک به اون خیلی بهم برخورد خیلییی 

قشنگ فهمیدم جایگاهم چقدددددر پایینه!!!!!قشنگگگگ

برام یک تزیین مهم نبود کاری نبود اصلا ولی اینکه اومدن دنبال من برای کمک‌به اون بهم برخورد خیلیییی و تقصیر هیچکسم نبود فقط تقصیر خودم بود که ارزش خودمو اینقدر اوردم پایین که همچین تصوری داشته باشن!!! 

حالا جالبه من قبلش کلی جارو زدم طی هم حتی کشیدم اونجا رو بعد اومدم بعد بخاطر یک تزیین اش خانم به کمک نیاز داشت ولی من برای جارو و‌ طی کشیدن به کمک نیاز ندارم!!!!

کلا چاری من اگر کمکی بکنه در حد یک ظرف خشک کردن یا سفره جمع کردن و‌تزیین کردن کمک میکنه

کارای سنگینی مثه ظرف شستن و غذا درست کردن و جارو زدن تمیز کاری  ... انجام نمیده

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

خب من مثه خانوادم ديدمشون واقعا هم هيچ انتظاري ازشون نداشتم بدون منت هر كاري ميكردم وليييي ديگه ...

پس دیگه سعی کن کار کردنت رو خیلی خیلی کم کنی همین وضع تو رو منم داشتم و دارم البته منم وقتی دیدم کسی جلو چشمش نیس کمتر کار میکنم تو دلمم میگم به درک هرکی هرپچی میگه اینا که هی میگن من بدم پس بزار نکنم و دلم نسوزه،به قرآن من حامله بودم تقریبا ۷ یا هشت ماهم بود یعنی یه جوری بود که شکمم بزرگ بود خونه مادرشوهرم خونه تمیز میکردن منم با اون شکم چندساعت آویزون رو‌پام نشستم یه کلمه نگفتن برو استراحت کن چه برسه به اینکه بگن تو حامله ای اصلا نباید انجام بدی هی خواهر چی بگم آرزو به دلم‌ موند تو حاملگیم فقط یه بار بگن تو بیا بشین تازه طلب کار هم بودن مثلا یه بار خونه پدرشوهرم مهمون زیادی داشتن شام من هم صبح زود بیدارشدم و تدارک دیدیم برا شب یکی از خواهرشوهرام دیراومد کمک هیچ کاری نمونده بود هیچ به جز تزیین غذا منم چون‌حامله بودم گفتم از کی کار میکنم بزار یه خورده استراحت کنم دراز کشیدم سریع خواهرشوهرم با یه اخمی گفت چرا کمک نمیکنی اصلا نمیدونم چه طور زوش سد خودش که اصلا نبود کمک کنه  

2728
چه طور اجازه دادن دخترشون تویه شهر دیکه تنها زندکی کنه

عزیزم ۳۵ سالشه بچه که نیست

من یه خانم شاد و سرحالم که تمام قد پای زندگیم ایستادم.🤗🤗🤗 یه آدم قوی که داره روی زندگی رو کم میکنه! 😊😊😊من بدون وجود پارتی، شانس و هرچیز دیگه ای به خواسته هام رسیدم. با وجود دو چیز✌ اول لطف خدا دوم همت و تلاش خودم. بابت این موضوع به خودم افتخار میکنم💪💪💪 یه رفیق واسه عشق زندگیمم❤❤❤❤❤ من یک تکیه گاهم، خیالت تخت عشقم، من پشتتم😘😘 روزای خوب رو ساختم بازم میسازم😄
منم اوایل اشتباه میکردم با خودمون میبردیمشون خرید .جدا از اینکه دخالت کنن هر چی میخرن رو هم حساب نمی ...

دقیقا من با مادرشوهرم میرفتم انقد خرید رو دستاش میزاشت صورتش معلوم نبود خیلی عقده ای طور مسافرتم که هر وقت میریم زنگ میزنه شوهرم یا میگه فلانی مرده یا تنهام یا یه کوفت دیگه

دقیقا مادرشوهر بنده خدای من چیزی نگه شوهرم انقدر تو خونه میگه اونم ببریم انگار بهش تلقین میشه که بای ...

ما نامزدیم ، اگه یه ماهم شوهرم پیش من باشه مادرشوهرم زنگ نمیزنه بهش ، میگه باهم خوش باشید نمیخواد مزاحم ما باشه ، اما شوهرم 10 بار زنگ میزنه آمار میده 

اخیش راحتم کردیا😂

والا به خدا شوهره خوبه مادر پدرش بد  من با این که عاشق بچه های برادرم هستم ولی  واسه چی خودمو کوچیک کنم؟

به امید روزهای بهتر روزای خوبی درراهه  مطمئنم
2740
عزیزم همه عروس ها ک اینجوری نیستن 

 قربونت برم نی نی سایتی ها هستن دیگه😂😂😂😂😂 ببخشید که میگم اینا همشون انگار زینب ستم کشن😂😂 خانواده شوهرم شمر😂😂

به امید روزهای بهتر روزای خوبی درراهه  مطمئنم
 قربونت برم نی نی سایتی ها هستن دیگه😂😂😂😂😂 ببخشید که میگم اینا همشون انگار زینب ستم کشن😂😂 ...

خدانکنه عزیزدل من♥

دقیقااااا اینجا همه جیز یکطرفه تعریف میشه خودمم عروس ی خانوادم ولی واقعا این رفتارا رو درک نمیکنم😐

مِهربون نَباشید مِهربونا تِکراری میشَن!
خدانکنه عزیزدل من♥ دقیقااااا اینجا همه جیز یکطرفه تعریف میشه خودمم عروس ی خانوادم ولی واقعا این رفت ...

 منم با این که مجردم هرگز حالا خواهر شوهر مادرشوهر هیچی میگن مهمون میاد خونمون نره دسشوییی😐😐😴 اینو کجای دلم بزارم؟ یکی میگفت مهمون زیاد غذا نخوره😐😐😐

به امید روزهای بهتر روزای خوبی درراهه  مطمئنم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز