اوایل دوران عقدمون شوهرم رابطه میخواس و من تمکین نکردم ، بعد قهر کرد و من زنگ زدم به گوشیش یهو با عصبانیت گف وظیفه زنه که تمکین کنه تو نمیدونی من چه فشاریو تحمل میکنم تو وظفیه زنانگیتو انجام ندادی و خلاصه یه دفه گف خدا برای من حلال کرده منظورش صیغه بود ، من جا خوردم خلاصه اون موقع اینو به هیچکی نگفتم و تازه بهش گفتم ببخشید حال نداشتم حق با تو بیا آشتی کنیم ، خلاصه گذشت و از اون موقع چندین سال میگذره ولی هنو تو دلم مونده ، اونشب داشتیم ستایش میدیدیم من گفتم ستایش دوتا بچه داره و آقای مظفری هنو صفر کیلومتره به شوخی گفتم ، یهو گف کسی که تا این سن مجرده همه از زیر دستش رد شدن ، ناخوداگاه یاد اون حرف اوایل دوران عقدمون افتادم ...
یعنی شوهرم قبل ازدواج اهل صیغه و این حرفا بوده ؟!