خب
مسخره کردی بزار بابا بقیشو
واقعا که. این چکاریه دیگه. من تا جایی که یادمه پول از بابام نگرفتم سعی کردم روی پای خودم باشم. 🙄🙄🙄🙄
ای بابا
چطوردلش می اومد یه پسر مث شوهر من به باباش پولم میده😑
کلا پسرا تو رفتارشون تعادل ندارن یا خیلی دلسوزن یا بی رحمن
وای چه بد😰😰😰
اوز ورسن آستار ایستر
یعنی داد میزدا مام از ترس ابرومون هر بار یه جور راضیش میکردیم .بخدا بچه خیلی خوبی بود هر چی بزرگتر شد عوض شد.مامانمم هی گیر میداد واسه چی میری بیرون زیاد نرو .هی میگفت این حتما مواد مصرف میکنه .به نظر خودم معتاد نبود وبه اندازه بیرون میرفت همه جوونا بیرون میرن اما یه دوست دختر داشت دختره گل مصرف میکرد دیگه خدا میدونه تفننی یا همیشه تو کیف داداشم دیده بودیم چند بار اما هرچی میگفتیم بیا بریم مشاوره میگفت نه من معتاد نیستم مگه خرم که معتاد بشم .یه مدتم گیر داد دخترو میخوام بیا ید بریم برام نشونش کنیم ولی زیلد اصرار نکرد مام میدونستیم خدا لعنتش کنه دخترور به زمین گرمش بزنه درستو حسابی نیست یه جوری پیچوندیمش.داداشم با من صمیمی یه وقتا حرف میزدیم میگفت اره دخترور میخوام یه بار میگفت نه اشتباه کردم دختر جالبی نیست یه بار به مامانم میگفت تو نگرفتیش برام.خلاصه گذشت و یه 6 ماهی دیگه خبری از دختره نیود.تا اینکه ماه پیش دخترو سر کوچمون دیدیم که داداشم سوارش کرد اونا ولی من و ندیدن.بخدا خیلی عاقله داداشم همه از بیرون به بابام میگن چه پسری داری دیگه از تو خونمون خبر ندارن. الانم 2 هفته ای بود داداشم هی میگفت دوستم خونه مجردی گرفته اره دیگه نمیشه با خانواد ه زندگی کرد .تا اینکه جمه به باببام میگه بابا ماامن نیست اگر میشه برو امشب خونه مامان بزرگ من دوستام بیان اینجا بابام نمیره.دیگه فرداشم مامانم میاد خونه خوه دعوا میشه میگه بیابرامن خونه جداگونه بگیر وسایلم براش بخر
ابامم دیگه خونش جوش اومده بود میگه عمرا.میگه پس پول منو بده من میخوام برم.بچه ها بابامم خیلی دوسش داره قلبشم مشکل داره میگه خیلی با حرفش شکستم چکشو مینویسه پولشو میده کلیدای مغازه و خونه رو میگیره.میگه به سلامت مامانمم میگه دیگه دیوونمون کردی با کارات هر سازی زدی رقصیدیم رفتی دیگه برنگرد .داداشمم چکو میگیره و وسایلاشو جمع میکنه میره .مدارک شناسایی ویه سری لباس برده گفته بقیشم میام چند روز دیگه میبرم
یادش بخیر.بچه ک بودیم بااین ک اوضاع مالیمون خوب بودبابام ب داداشم سخت میگرفت.داداشم دوچرخه های خراب ومیخریدتعمیرمیکردمیفروخت اینقدرازاین خرده کاریاکرد تارسیدبه کارهای بزرگ الانم خیلی زرنگه وضعشم خیلی خوبه.ولی داداش کوچیکمولوس کردیم الان تویه کارنمیمونه همشم دردسردرست میکنه
ما هم ازین خل و چلا داریم...
قابل توجه اونایی که میگن یه بچه بیاریم تو رفاه باشه تازه این یه پسر بوده
تقصیره پدر مادرته اجازه ندادن رو پای خودش وایسه هم به خودشون ضربه زدن هم ضربه به اینده داداشت . ما هم 3-تا خواهریم یه داداش . مامانم داست لوس بارش میاورد بابام نزاشت دوتا ماشینو ازش گرفت گفت بسلامت برو کار کن خودت پول دربیار فردا یه زن رو بدبخت نکنی برو
