خواب دیدم که تو به مسجدی هستیم خیلیلا دارن مبزن کربلا یکیش دوست خودم یکیش مامان خودم بکیش خواهر زادم که اول میره مشهد بعد میره کربلا این خواب مال دو ماهه پیشع من دوهفته ارخوابم گذشته بوو زنگ زدم میزی کربلا گفت هیچی نگو که اسممون امروز در امده به همراه هسمرم بعد دوهفته دوباره خوهار زادم یه مشکلی پیش امد رفت مشهد بعد از اون رفت به اربعین کربلا . مامانم هم که هر سال میره کربات امسالم رفت بهتون بگم تو اون خوابم دیدم که به مردی بود که یه بچه بغلش بود دختر بوود بچش چاق بود نشسته بود سر سفره انگار خواسنگارم بود یا اینکه دوستم داشت .