سلام .
من الان روند قبل ازدواجمو ک صحبت درباره مهریه اس دارم می گذرونم .
خانواده ام تحصیل کرده ان و سطح زندگیه خیلی خوبی داریم ...خودمم دانشجوام و ۲۳ سال میشم اخر امسال
پدرم به علت شغل همسرم ک فوق الکترونیک و بازاریه و درامدشم خوبه و اختلاف سنیمونم حدودا ۹ سال و ایشون ۳۲ دارن موافق نیس ولی در نهایت میگ حرف خودته در اخر
مادرمم چون از همکارایه محیط کارش بوده تقریبا میشناسه و با تحقیقی ک کردن مشکلی نداره.
درباره مهریه خوده اقا پسر (طلاق عقدی در حد کمتر از یه ماه ک نساختن اخلاقی بوده مادرم وکیل پروندش بود ) به ۱۵۰ تا سکه هم راضی نمیشه
دم از ازدواج با عشق و تقلید نکردن از دخترایه دیگ میزنه ...(زن قبلیشو برده بوده محضر و راضی کرده بوده مهریشو ببخشه و اونم امضا کرده و پدره دختره فهمیده و اختلاف شروع شده ولی بجاش کارت پول پسره دسته دختره بوده ک ۳۰ میلیون کارت به کارت میکنه برایه بابا ک ورشکسته بوده و اختلاف بیشتر شده و تموم کرد خوده پسره و دختره هم از نظر اخلاقی نمیشناخته پسره با اینک فامیل ناتنی بودن و زود ازدواج کرده بودن ) ...پدرم در جریان نیس
فکر میکنم تو ذهنش بود ک پدر و مادرم کمتر از ۱۵۰ تا قبول نمیکنن ...میخواس منو راضی کنه
ایشونم ک دید من راضی نمیشم و مربوط به من نبود تعیین مهریه واقعا و کمترینم در نظر گرفتیم چون گفتیم شرایطش اوکی و جبران میشه ...(تو خانواده ما زن بیشتر مال شوهر به نامشه ) ...دایم میگف من رویه پای خودم بودم و هرچی دارم خودم بدست اوردم ...اطرافیام به ۱۴ تا سکه ازدواج کردن
از رویه عشق ...(از دهنش در رف خانوادش میترسن باز به طلاق بکشه و از مهریه بالا میترسن )
الانم میگف مالی ندارم و همینم ...در نهایتم دید من حرفم اینه ک این اقا فکر میکنه ما دنبال پول و مال عزیزش هستیم ک تعداد سکه ۱۵۰ تا مهم برامون (بیشترش تشریفاته ) ....با شعار جون فدایی دم از عشق من ....گف بدرده هم نمیخوریم و خداحافظ
خواستگار پولداری دارم ک تک پسره و خرج جهیزیه هم ما نمیخواد بدیم حتی ...ولی من خریت کردم گفتم این پسره و بقیه اطرافیامون ک خانواده نزدیک مادرمم فقط میدونن .....بنظرتون زندگی از روی عشق میخواس یا زبل خان بود ؟