خانم های خانه دار با تحصیلات دانشگاهی چیکار کنیم احساس کمبود نکنیم و یه زن شاد و با کلاس باشیم

هواستو پرت کن با کتاب خوندن

تومنی یا من توام😯

درست مثل منی دوست دارم خودمم درامد داشته باشم درسمو انگار بیخودی خوندم اکثر دوستام یا رفتن خارج یا شغلای عالی دارن

چقد چیزای مختلف و خوبو همه رو با هم میخوای.

دقیقامنم همینطورم.هرروزوهرروز این حس بدباهامه ویوقتااززندگی سیرم میکنه

وای منم همینم

من كه دچار افسردگي شدم هيچ اميدي هم ندارم دلخوشيم بچمه اما ميگم اونم يه روز ميره پي زندگيش اصلا هم از كار آزاد و اينجور چيزا خوشم نمياد از هرچي بدم ميومد سرم اومد اونم همش تقصير خودمه

منم مثل خودتم!!  خوب یه زن تحصیل کرده به شغل نیاز داره چون بهش احساس استقلال می ده احساس خودشکوفایی می ده احساس می کنه جایی هست که نه به عنوان یه مادر بلکه به عنوان یه انسان شناخته و تعریف بشه!!!

سعی نکن با احساس بدبختیت کنار بیایی  سعی کن راهی برای خودشکوفاییت پیدا کنی!!!

منم همینم

با این گفته خودم رو آروم می کنم

تو کشوری به دنیا اومدیم، که شرایط ش این طوریه

و خیلی از افراد این جوری هستند

پس بهتر به جای غصه خوردن

از تعطیلات همیشگی مون استفاده کنین

اگر شاغل بودن رو دوست داری میتونی کارهای هنری توی خونه انجام بدی. سرگرم میشی یه کسب درآمدم میکنی..

دریم کچر درست کن. زیور آلات... شمع سازی

روی اعتماد به‌ نفست کار‌کن عزیزم...ورزش خیلی خیلی موثره روی اعتماد به‌ نفس...بنظر من هرچه سریعتر باشگاه ثبت نام کن، و کلاس های مختلف مثل ژله تزریقی و درکل اشپزی و...برو،،،، کیک درست کن و با سلیقه تزئین‌کن، رانندگی کن، مطالعه تو بالا ببر و اطلاعاتتو افزایش بده و خلاصه اینکه هرررررررکاری که فکر میکنی اعتماد به‌نفستو بالا میبره و حس خوب بهت میده انجام بده...اینجوری اخساس رضایت داری نسبت به‌خودت و حسرت نمیخوری

در اخر یادت باشه همه اینا دست یافتنی هستن فقط باید خودت بخوای و مثبت باشی ....موفق باشی دوست عزیز😊💐💐

شاغل بودنم مگه جز حسرت ها شده؟

بچسب به خودت و کیف دنیا رو ببر، کتاب بخون، فیلم ببین، پیاده روی و ورزش کن.

تو یه شاغل بیست و چهار ساعته ای!

اطلاعاتت رو بالا ببر... کتاب بخون... در مورد موضوعات مختلف سرچ کن

شوهرم انقد تایمش پره که حتی نمیتونه دخترمو نگه دار ه اون وقت دوس داره من همه ی کارام برسم آخه من تنهام وهیچ کس پیشم نیست احساس  پوچی میکنم تو این زندگی شدم پله ی ترقی شوهرم بودن پیشرفت خودم و این من و ناراحت میکنه