سلام دوستان. خیلی بی حوصله ام حتی حوصله نوشتن هم ندارم ۷ سال ازدواج کردم یکدختر۹ ماهه دارم.
تو یکخونه ی ۷۰ متری تقریبا پایین شهر بدونخط تلفن و اینترنت حتی انتن تلویزیون همدرست نمی گیره که فیلم ببینی.
بدونهیچتفریحی تاحالا هیچجا باهم نرفتیم حتی باهم بیرون شامنخوردیم دریغ از یکشاخه گل.
هر جا رفتیم تا پدر و مادر بزرگش و سه تا خاله و داییش بودن ماه عسل و ...که هیچ...
خیلی از لحاظ روحی خسته شدمفقط جای مادرمهست که برم.
تنها امیدم بعداز خدا دخترمه.شوهرمم از صبح تا شب مغازه است فقط واسه نهار و یکچرت میاد جمعه ها هم که ه سرکار نباشه باید بریماز صبح تا شب خونه باباش .
نمیدونم دلممیخواد یککاری تو خونه داشته باشم درآمد داشته باشه خیلی خسته و دلگیرم.