یسال وهفت ماهشه ازفضولی این بشر هرچی بگم کم گفتم روانیم کردبخدا همش روسرم سواره میزارمش اونور میادروشکمم ،میبرم اونور میاد روسرم ،بازمیشینه رو پام ،پاشو میزنه توچشمم،میره ابجیشو میزنه موهاشو میکشه میره تومیز تلویزیون میشینه ظرفا رو ارتوکابینت برمیداره دریخچال باز میکنه ...... خسته شدم چیکارکنم