پدرم
دانشمندا.
چون داروی سرطانوپیدانکردن پدرم ازدست رفت
هیچ کس
سرم تو زندگی خودمه، واسه همین نه کاری با کسی دارم نه کسی باهام کارد داره😃
خودم
مادرم که اینقدر زندگی رو برام زهر کرد که باعث شد به اولین خواستگارم جواب مثبت بدم و بعدا هم از چاله دربیام و بیفتم توی چاه ، هیچ وقت حلالش نمی کنم و نمی بخشمش
بعد پدر خودم
شوهرم ک ازش جدا شدم
شوهر+خانوادش
من زیادی حساسم همین حساسیتم باعث شده سر هرجیز کوچیک ناراحت بشم و خودمو عذاب بدم دست خودم نیست از بعضی رفتارا و حرفا ناراحت میشم دیدن بعضی ادمها منو عداب میده میخوام بیخیال باشم اما نمیتونم استرس میگیرم
ی دوست احمق و بی چشم و رو و عقده ای
شانس نکبتم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
