صبا مامانم ازخواب بیدارم میکرد صبونه میخوردم بادوستام میرفتم مدرسه بعدتومدرسه قرارمیزاشتیم بعدازظهربریم بیرون بازی کنیم ناهارم و میخوردم میخابیدم پامیشدم میدیدم شبه ..ب مامانم میگفتم چرابیدارم نکردی میگف دلم نیومد مینشستم درس میخوندم ..هی خدا چه روزایی داشتم مامانم هرجامیرفت منم میرفتم شبا پیشش میخابیدم ...الان چی ازصب تاشب توخونه تنها و باهزارتا غم و غصه و فکروخیال ..کاش زودبزرگ نمیشدم
منم دلتنگ روزای بچگیمم ....کاش میموندم تو بچگی
منکه بچگی خوبی هم نداشتم
من دلم میخاد برگردم بچگیم 😔
عزیزم منم دلم بچگیمو میخواد مجردیمو میخوام
خسته شدم از ازدواج واقعا کشش حرفا و تغییر رفتارای خانواده ی شوهرو ندارم آخه مگه آدم ازدواج میکنه ک‌پیر شه😩
چقد قشنگ حرف دل منو زدی
خیلی دلتنگمو دلم گرفته ....
واااي من كه اونقد بهش فكر ميكنم كه افسردگي گرفتم
ن من بچگی خوبی نداشتم
نمیخوام برگردم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
