2737
2739

از  سوتی های خاستگاریتون بگین بخندیم😂😂من فعلا مجردم به بار به خاستگار اومد مادرش و زندایی بود که منو مامانم رو تو بازار دید شماره گرفت اومدن دقیقا پسفردای اربعین پارسال تو ماه صفر😣😣اومدن روزی بود که زنموی مامانم رو دفن میکردن من بدبخت صبح بیدار شدم رفتم حموم اومدم خونه رو جارو کردم گردگیری و اینا با یه عالمه استرس 😭😭😭بعد ملایم آرایش کردم لباس پوشیدم که مامانم و مامان بزرگ پدریم از راه رسید این مامان بزرگه رسید و رو اعصابم رژه میرفت رسما اولش که گیر داد لباستو عوض کن به کت و دامن خیلی خوشگل پوشیده بودم مجبورم کرد یه بولیز سبز و سیاه پوشیدم😢😢😢حالا بعدشم رفتن مراسم تعذیه اینا رفتن و خاستگار رسید من مونده بودم بشینم پیششون یا چه غلطی کنم 😔😔😔😔آنقدر استرس داشتم که نگو آخرش هم ردشون کردیم رفت😂😂😂😂😂حالا شما تعریف کنید


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

نصیحت

mm1345 | 3 دقیقه پیش
2687