من امسال فقط یکبار گرفتم.یکبارم.ک رفتم.سرسفره حسینیه خودمون البته شب شام.غریبان منم.هیچکسو.نداشتم.برم باهاش تنهارفتم انقدهمسایه ها بدنگام کردن بعدم سفره انداختن ک.کم کم غذا بیارن پسرم هی گریه میکرد یه خانومه گفت سرمو برد بچت منم دلم.گرفت پاشدم بردمش خونه دقیق روبرو مسجده خونمون بعدشوهرم.گفت خوب لااقل غذاتومیگرفتی برگشتم.غذامو بگیرم بااینکه درحال پخش بودن.بهم.ندادن.گفتن تموم شده اومدم خونه انقد بچمو.زدم ک.چرا ابرومو.بردی ک.الانم.برم.اینجور ضایع بشم.اونشب خیییییلی دلم.شکست دیگه هیچوقت هیچ.نذری اینجانمیگیرم