من یک خواهر دارم واقعا اخلاقش افتضاحه.میشنه فقط غیبت من و خواهر کوچیکمو به برادرام و خواهر بزرگم میکنه همه رو علیه ما دو تا کرده.میگه مسئول مرگ مامانم شما دوتایین چرا ازش دور شدین. رفتین دنبال کار تو شهر دیگه چرا نیومدین پیشش و تنهاش گذاشتین از اول اینطور بود فقط دوست داره غیبت کنه و پشت سرمون حرفایی بگه که به عقل جنم نمیرسه.الان من ازدواج کردم هنوزم دست از سرم برنمیداره هر روز یکی زنگ میزنه که چرا این کارو کردی فلان حرف رو زدی به همه گفته من شر هستم و وحشیم و تو خونه ام بهشون بی احترامی کردم.حالا من خیلی واسسم مهم نیست ولی خواهر کویچکم که مجرده و تنها زندگی میکنه بدبخت شده از دستش میگه چرا نمیری پیش بابا.بابامم توی شهر دیگه به داداشممه.و خواهرم محبوره یخاطر کار شهر دیگه تنها باشه که اون یکی خواهر فتنه ام باهاش تو همون شهره.حالا خواهر کوچیکم رو داره دق میده همه رو باهاش دشمن کرده که تو خیر نمیبینی و بدبخت پیمونی و بخاطر همینه هیشکی تو رو نمیگیره دلش رو به قدری میشکنه که هر شب زنگ میزنه گریه میکنه.واقعا نمیفهمم چرا انقد بیشعوره.واقعا چیکارش کنم دیگه؟با وجود دو تا بچه که داره هنوز از خدا نمیترسه دل یه دختر مجرد سن بالا بدون مادر و تنها و بی پول رو اونطور میشکنه؟من واقعا خسته شدم واقعا کسی هست همچین خواهری داشته باشه؟چیکار میکنین باهاش؟افسانه میسازه و با ادم میجنگه خیلی شروره.واقعا تعجب میکنم چرا انقدر با همه مون فرق داره.کاری کرده من با داداشم و خواهر بزرگم الان یک ساله حرف نمیزنیم از بس حرف اورد و برد..
خدارشکرخاهرندارم خخ. ی برادرکوچیکتردارم
بخدا مامانم رو اتفاقا من خیلی بهش میرسیدم خودم همیشه میبردم دکتری جایی بخدا یه بار عمل داشت از بسن این همه ادم فقط من موندم پیشش.روزی که فوت شد من بردمش دکتر و این میگه نباید میبردی بخاطر اینکه تو بردی اونطوری شد.داغ دلمو آنچنان بد تازه میکنه کباب میشم
شايد مشکلي دارن حتما ببرينش پيش دکترمطمئن باشيدخودش بيشترازشمااذيت ميشه حتما يه چيزي درونش آزارش ميده
وای طفلک اون خواهرت ک مجرده چقد عذاب میکشه...
هیچکیو نداره حتما😭
بخدا خیلی مظلومه حتی دیگه دوست پسرم نداره شدیدا از دست اون فتنه افسرده شده.انقد خوشگله ولی دیگه اصلا به خودش نمیرسه فقط بهش میگه تو رو هیشکی نمیگیره هر کی باهات دوست شد زود بگو بیا ازدواج کنیم حتی اگه مردی باشه که طلاق داده و بچه داره.اینم دختره لاغره خوشگله بهش بر میخوره دیگه.حالی نمیشه اینارو
عين داستان منه فقط خاهرم بيوست و با ما دندگي ميكنه دروغگو بد دهن و حسود دايم داره پشت من ميزنه و جالبه ك مادرمو من نگه ميداشتم و از دست طلاق هاي اين و اخلاقش مريض شد و همشم ميگفت ولي اصن حاليش نيست .اختلال شخصيت مرزي دارن .بايد درمان بشن ك البته همه ديوونن و اونا عاقل واسه همين قبول نميكنن
اصلن محلش نذارين .انگار وجود نداره .
ببين بخدا اينا مريضن خاهر من تا مامانم بود با اونم همين كارارو ميكرد حالا اصن يادش رفته تو همه كار دخالت ميكنه حتي با همسايه ها هم مشكل درست كرده من ميفهمم چي ميگي اينا اينطوري جلب توجه ميكنن فقط كافيه باهاش حرف نزنين تلفن زد بگين كار دارم .ي مدت تنها بمونه بخودش مياد البته موقتي
اره موافقم بخدا دقیق میفهمم چی میگی.من والا خیلی کم باهاش حرف میزنم اخه منم مریض شده بودم همش همه رو فحش میدادم بخدا وقتی باهاش حرف میزدم انقد از مادرشوهرم و شوهرم بد میگفت الکی میخواستم باهاشون دعوا کنم.از وقتی باهاش حرف نمیزنم خیلی راحتم.چون ازشون دورم واسم راحته اما طفلک خواهر کوچیکم نزدیکه اونم خیلی حساسه زود دلش میشکنه بخدا باورت نمیشه امروز با چه آه و اشکی داشت میگفت تو مهمونی به هر سمتی برمیگشتم میدیدم داره درباره من حرف میزنه با بقیه اونام رو حرفش بهم اخم میکردن تنها مونده بوده و رفته تنها نشسته تو اتاق و بعدش بی سر و صدت رقته خونه اش.بخدا دارم دق میکنم منم راهم دوره اخه😭😭😭😭😭
توهم هرروز زنگ بزن بگو سرت میاد تو حداقل شوهر داری پشت داری سر دخترات میاد آه خواهر میگیردت.مادر تو خاک نفرینت میکنه اینجور دل بچشو میشکنی و....
کاش می شد ببرینش روان پزشک،حتما خودش هم خیلی اذیت میشه،دارو آرومتر و رفتاراش رو کنترل شده تر میکنه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
