2733
2734

وای خانما همش ازش فراری ام..

حالمو بد میکنه دیدنش..

مثلا دیشب شوهرم گفت بریم خونه مامانم ..رفتیم..کاملا معللوم بود ک و نش میسوزه..

موضوفع از این قرار بود که دیروز ظهر پدرشوهرم زنگ زد بیایین  برریم بیرون..منم پا به ماهم .چجوری برم بیرون اخه .بیشعورا نمیفهمن هرهفته هم زنگ میزنن..شوهرمم گفت مهمونییم برا ناهار خونه مادره الهه..بعد این مادررشوهر ذلیل شدم از این ناراحت بود که ما رفتیم برا ناهار خونه مادرم..حتی میپرسید مادرت چی پخته بود..اصلا از رفتاراش و حرفاش معلوم بود  . ..مثلا به شوهرم میگفت شکمش از خودش جلوتر راه میره و میخندید..خب من باردارم دیگه..منم محلش ندادم یکم رفتم توی اتاق دراز کشیدم و بعدش اومدم یکم نشستیم و اومدیم

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

حالا حرف بدی هم ندیدیم تو چیزایی که گفتی انصافا

یه معلم دینی تو دبیرستان داشتیم ، میگفت اگه یه مرد تو خیابون صداتون کرد ، نگین بله ! بگین  هان .  شاید همون لحظه داشته صیغه میخونده!                                                        اون اولین درس زندگیم بود ..😂🤭
2731
2738

حساسی مثل من. دیدنی تا چندروز افسرده میشم انرژی منفی میگیرم من از خانواده شوهرم .هرچقدم خوب باشن چون تو گذشته خیییلی بدی کردن دیگه دلم صاف نمیشه باهاشون

دخترم توهمه زندگیمی عاشقتم.خوش اومدی به زندگیمون😍

مثل مادرشوهره بیشعور منه . من سرکلاژم بعدم استراحت مطلق بودم . خونش طبقه سوم بدون اسانسوره . خونه بابام ویلایی. من میرفتم خونه بابام هفته ای یکبار تا امپول بزنم شوهرمو پر میکرد که خونه باباش میره به من احترام نمیزاره خونه من بیاد . اروم اروم پله ها رو بیاد بالا دیگه  . شوهرم میومد با من دعوا میکرد چرا خونه مادرم نمیری پس خونه باباتم نرو  برو درمانگاه امپول بزن ‌ هعععی

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز