بچه ها رابطه ی داداشم و شوهرم خیلی خوبه.شوهرم بواسطه کارش هر دوروز یکبار میره مرکز استانمون و برمیگرده.اکثرا داداشمم با خودش میبره.کلا مامانم و خونوادم خوششون نمیاد این هرررسری باشوهرم میره مامانم همش سر داداشم غر میزنه ک نرو بشین خونه درستو بخون (کنکوریه).من هزار بار ب شوهرم گفتم بهتره نبریش هرسری ک میگم شوهرم میگه حتما مامانت چیزی گفته...تا اینکه داداشم تو همون شهر با ی دختری دوست شده .از اونجایی ک خونوادم فوقالعاده حساسن رو این مسائل امروز با شوهرم بحث کردم ک لازم نیست ببری پس فردا خونوادم میفهمن همجیو از جشم تو میبینن. اخه هرسری ک میرن ب شوهرم اصرار میکنه بیا بریم پیش دختره...انقد گفتم ک شوهرم زنگ زد ب داداشم گفت خواهرت میگه نمیخواد اینو ببری و ب صلاح نیس.بنظرتون کارم درست بوده?
آدم خوبی نیستم اما خدا هرچی خواستم بهم داده.مرسی خدا🌹
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
میدونم درک میکنم منم خیلی مخالف بودم از اولش گوش نکردن هیچکدوم اونوقت الان دلخوری پیش اومده باز من ا ...
عاره بخدا این وسط ما هستیم ک گیر میکنیم.صدددد بار ب شوهرم گفتم تو داماد این خونواده ای کمی روابطتو رسمی تر کن.ماهی دوسه بار ببرش.نه ک هررررر روز هرررررروز
آدم خوبی نیستم اما خدا هرچی خواستم بهم داده.مرسی خدا🌹