من اعصابم از صبح تاحالا از دست شوهرم خورده خب بعد دخترم هی رو اعصاب من راه میرفت منم اصلا دست خودم نبود یه لحظه خر شدم محکم با پشت دست کوبیدم تو صورت دخترم ولی بلافاصله واقعا از کار خودم پشیمون شدم بعد شوهرم گفت چرا بچه را میزنی مرض داری منم گفتم این سیلی حق تو بود شوهرم اومد دخترمو بوس کنه دوسه بار کوبیدم تو صورت شوهرم گفتم همش مقصر تویی ک دخترما زدم داره تاوان تو را پس میده خلاصه با هم دعوامون شد اونم بلند شد یکم منو زد و گفت اگه مشکلت منم من میرم حق نداری دست رو بچم بلند کنی منم گفتم اره مشکلم تویی اونم گفت باشه من میرم ولی دیگه جنازم میاد تو این خونه منم هیچی نگفتم اون رفت
تورا خدا شماتتم نکنید فقط خواهش میکنم بگید چطوری این قضیه را حل کنم واقعا دلم نمیخواد زندگیم به این راحتی ازهم بپاشه خواهشا خانمای مهربون راهنماییم کنید😭😭