یبار دعوامون شده بود خونه بابام بودم خانوادمم هیچکدوم خونه نبودن
داشتیم پیام میدادیم گقتم الان از دستت خودمو میکشم و گوشیو گذاشتم ن جواب پیامارو میدادم ن زنگارو
بعد ربع ساعت صدای در اومد .. بازش نکردم .. بعد یهو صدای تکونای در اومد ..داشت از رو در میومد داخل
منم رفتم پشت چوب لباسی مامانم ک پر لباس بود قایم شدم ...اصن پیدا نبودم ... کل خونه رو گشت و صدام کرد و منو نمیدید .... دیگع صداش داشت تحلیل میرفت کاملا معلوم بود الان دیگه سکته میکنه
با خنده اومدم بیرون.. گفتم اونم الان میخنده ولی کلی کتک خوردم
لباش کاملا سفید شده بود😁
ولی بعدش کلی بغلم کرد و گریه کرد 😍😂
شماهم بیاین بگین😃