دیگه نمیخوام دل به حال کسی بسوزونم حتی شوهرم فقط پسرم . برا شوهرم دل میسوزونم میگم برادرت آدم نیست آخرش آدم بدمیشم خسته شدم از بس خوبی کردم خسته شدم اونی باشم که نمیخوام ،همش حرف شنیدم چرا هیچ کس هیچ وقت درکم نکرد فقط گفتن بخاطر رضای خدا سکوت کن و منم سکوت کردم و تمام بغضامو خوردم امروز لبریز شدم حرف دلمو میزنم آدم بدی هستم کاش یکم فکر سلامتی خودم بودم کاش بی خیال بشم کارم شده گریه دیوونه شدم شاید واقعا بدم
اونی باش که هستی
[QUOTE=108741169]اونی باش که هستی [/QUOبخاطر زندگیم همش کوتاه اومدم
اشتباه کردی بدترین کار و در حق زندگیت کردی هر موقع دوست داشتی کارایی که باب دلته انجام بده مطمعن باش دیگران خودتو بیشتر میپسندن
مثلا چه کار میکنه
چون تو ازش دور شدی مدام به خاطر کاراش سرزنشش میکنی معلومه که میره سمت برادرش تا میتونی دس از سرزنشش بردار با احترام باهاش برخورد هر کاری که مربوط به خودته دوست داری انجام بده ولی دل شوهرتو بدست بیار
خب عزیزم سخته ولی بدون هر سر بالایی سر پایینی بعدش هستش
تا میتونی به دلش کار کن بعد اروم اروم بهت اعتماد میکنه اون وسطام حرف دلتو بزن نه که بگو برادرت ال یا بل تو کاری با خانواده ش نداشته باش مثلا خواسته تو بگو اگه در توانش هست اگه نیست نگو درکش کن ببین چطور جلدت میشه
برادر نامردش اینقد حق مارو خورد ولی حالا آقا حالیش نیست
ببین باید صبر داشته باشی تا زندگیتو درست کنی بعدم اینکه اصلا کاری به برادرش نداشته باش اتفاقا بهش احترام بزار مثل قطره باش نرمش کن دل سنگشو باید زبونتو نگه داری ببین همه بلدن بد دهنی کنن حرف بزنن اما هنر تو سکوت هستش مردا ظاهر بینن به داداشش احترام بزار چه پشت سرش چه جلوش خودتو اروم کن فک کن پولی که ازتون خورده گمش کردی
شادی جون منم خواهرت بهم بگو به ر اهنمایی نیاز دارم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
