پیاده بر میگشتم از کنار یک هنرستان دخترونه رد شدم دوست پسر دختره با پورشه اومده بود دنبالش😆دختره باهاش قهر بود با سبد گل معذرت خواهی میکرد از کنارشون رد شدم وارد پارک شدم اوه تا چشم کار میکرد دوست بودند 😆حتی یک دختر چادری دست در دست دوست پسرش وچادرش زیر بغلش
حالا من با ۲۲ سال سن فوقش با داروسازها یا پزشکا که تازه کارند شاید 😓
البته افتخار میکنم انگشت هیچ پسری هم بهم نخورده😌
ولی خدایی دوست پسر به این پولداری از کجا پیدا میکنند دانشجوهای دانشگاه که معمولی اند نهایتا🤣