من با خانواده ی همسرم تو یک آپارتمان زندگی میکنم دوتا خواهرشوهر مجرد دارم که با پدرشون طبقه بالای ما هستند...ما هروقت روز تعطیل برنامه میچینیم میاد دخالت میکنه یا به همسرم میگه فلان چیز خرابه بمون خونه درست کن یا میگه بریم فلان جا خلاصه کمر به مداخله تو زندگی من بسته هر هفته کارش همینه تا جایی که تو هر چیزی نظر میده...من یه مدته خودم رو زدم به بیخیالی اما اعصاب و روانم بهم ریخته هربار میبینمش حرصم میگیره فازش کلا منفیه با همه...سر شوخی رو باز میکنه مثل این غربتی ها همه رو مسخره میکنه خسته شدم از رفتاراش
۳۵ سالشه و تا الان خواستگاری هم نداشته دختر خوبیه اما این رفتاراش جنون آوره