خیلیییی محبت میکنن انگار با من رقابت میکنن
پدر مادر ندارم فوت کردن همش میترسم بچمو وابسته خودشون کنن نمیگم بدم میاد که دوسش دارن خوشحالم میشم ولی زیاد از حد مثلا مادرشوهر بعضی وقتا ی جوری رفتار میکنه انگار اون مامانه بچس دایه عزیزتر از مادر میشه چیکار کنم یکم حسودم کسیو جز پسرم ندارم میمیرم اگه بره طرف اونا 😞باباشم کلا بهش خیلی کم توجه میکنه الان تازه سیزده ماهشه خیلی حس مالکیت میکنن خانواده شوهرم
بابا هنو بچس
خانواده شوهر کلا اینجوریه میگن بچه واسه ماس
زیاد نبرش اونجا...همه کاراشو خودت بکن ...هر چی قراره داشته باشه خودت بخر ...به خودت بچسبونش
بچه اول و آخرش مادرشو مادر میدونه و بس.الان شما یکم حساس شدی چون خانواده شوهرت دارن زیاده روی میکنن.یکم که پسرت بزرگ شه هم اونا دست میکشن هم پسرت بیشتر متوجه میشه و میاد سمتت
برا مام وضع همینه
این مشکل منم هست عزیزم
از عمه ها و مادربزگش بد بگو
بگو هميشه ميزدنت وقتي عقد بودي😂😂😂😂
حق داری
جاری من سربچه ازاینجا بلند شد رفت جای دیگه خونه گرفت
انقد که مادرشوهرم بچشو کشید سمت خودش
بچه دوساله نمیرفت پیش مامانش بخوابه میومد پیش مادربزرگش
فکر نکنم دلیلی برای نگرانی وجود داشته باشه. بهتره افکار منفی رو از خودت دور کنی گلم
بهش بگو مادربزرگت که هیولاس . عمه هات یه مشت کروکدیل تو پوست آدمن . عموهات دیو دو سرن ولی لباس آدم پوشیدن
این روش تضمینیه ولی اگه بچه شب جاشو خیس کرد دیگه خود دانی🤣🤣🤣😂😂😂
منم دوس ندارم وابسته شه بشون یا اونارو بیشتر از من دوس داشته باشه.یا خدای نکرده یه وقت اونارو به من ترجیح بده😭
خخخخخ.چقدر حکایتت مثل منه
یه روز خواهرم پسرم رو بغل کرده بود مادرشوهرم کم مونده بود قلبش وایسته.همش بهم میگفت برو بچه رو بگیر.منه خرم رفتم گرفتم😕
