امروز نزدیک بود پام بلغزه و طعم اون حس لعنتی بیاد زیر زبونم یعنی برا یک ثانیه مثل اتیش کله وجودمو احاطه کرد
بیچاره ما دخترها....
دخترهایی که از در عشق وارد میشن و توی تله ی حوس میوفتن ....دل کندن از حوس مثل در اوردن یک تاره مو از یک ظرفه پر از خمیره .... نشستم زار زدم گریه کردم بخاطر این حس لعنتی که خیلی از دخترها رو تباه کرده....