افکار مزاحم حال بد کن

راه حلی پیدا شد به منم بگید

اولین راه اینکه افکارتو بنویسی

و اینکه هر وقت فکرهای مزاحم میاد تو ذهنت، جایگزینشون کن با فکرهای خوب، یعنی به چیزی که خوشحالت میکنه فکر کن

من دو تا حرف شنيدم كه خيلي به خودم كمك كرد. يكى اينكه مثل اين ميمونه يكى به شما لگد بزنه بعد شما شروع كنى بعدش هى به خودت چاقو بزنى و خودتو نابود كنى. اين افكار هم همين كار رو با روانت ميكنن. طرف يه حرفي زده و رفته ولى شما با تكرارش تو ذهن خودت و خودخورى كردن دارى خودتو داغون ميكنى.

اون يكى اين بود مردم به يه سردرد معمولي خودشون بيشتر از شنيدن خبر مرگ شما واكنش نشون ميدن. بنابراين نبايد انقدر تو ذهنتون اهميت داشته باشن كه وقت و انرژيتون رو صرف اهميت دادن به حرفاشون كنين.

واقعا بعد از فكر كردن به اين دو موضوع خيلي افكار منفيم كمتر شد. 

شايد لوسي!

يا حسود!

ببخشيدا ولي ي نگاه ب تاپيكات كردم اينو حس كردم!

اين بيشتر دوس داشته باشن!مادر و پدرم گاهي ي بچشونو بيشتر دوس دارن!ادما حق انتخاب دارن

  درسته فرق نبايد بزارنا ولي ميگم شايد ي كاري ميكني(احترام نگه نميداري،خودتو ميگيري،اجتماعي نيستي!؟)

سرتو با یه چیزی گرم کن یا کتاب بخون یا کلاس هنری برو متاسفانه وقتی تو خونه تنها بمونه آدم این افکار هجوم میاره بهش باید مشغولیت ذهنی داشته باشی اگه دقت کنی خانمای شاغل کمتر درگیر افکار ناخوشایند میشن 

خب باشه،لوسم که باشه بازم آدم ب راه حل احتیاج داره،راهکار بده

عزیزم اینارو‌کجا شنیدی کتابی یا منبع خاصی داشته برم بخونم خیلی جالب بودن 💜🌸

تو صحبتهاى دكتر هلاكويى شنيدم. واقعا هم حرفشون رو من اثر گذاشت.

من قبلا تو تاپيكشون گفتم اخه نظرمو.يا نظر بقيه نبايد برامون مهم باشه يا بايد تغيير كنيم!

من نميتونم انتظار داشته باشم همون حالت قبلي باشم و يهت از فردا بقيه صد برابر بيشتر از قبل دوسم داشته باشن!

با توجه ب اين ك تاپيكااي ايشونو خوندم مشكلشون افكار مزاحمم اگر باشه،مشكل بزرگترشوم حل اختلاف با خانواده ي شوتره من باشم ي تجديد نظري تو روابطم ميكنم خون گرم تر ميشم!مهربون تو ميشم!خلاصه هر صفتي تو جاريم پسنديدس رو سعي ميكنم تو خودم پرورش بدم!براي بهبود خودم اصلا 

مشكلشون حس كردم ب جاي افكار بيشتر اين قسمت نوع برخورد بقيه با ايشونه اخه 

آخه همه له منم میگن لوس،حساس،خجالتی،تیتیش مامانی،اشتباه متوجه شدی و........

دیگه خسته شدم از بس با خودم کلنجار رفتم،خودمو قانع کنم ک من مقصرم،بدون نتیجه

ب منم خيلي ميگن لوس و حساس!من دانشجوي ارشدم و همه ميگن براي ي دختر اين سني لوسي!(نكته منفي)هرچند ميگن بالغي و ..ولي لوسي!ب هر حال باشم!لوسم ك هستم!از طرفي خيلي شوخ و اجتماعي هستم (نكته مثبت)دوستاي زيادي دارم و همين قضيه اعتناد ب نفسمو تو برخوردا بالا ميبره!خودتو همين طور ك هستي دوست داشته باش و بري بهتر شدنتم تلاش كن هميشه❤️خودتو مقصر ندون!ولي ي شخصيت پويا در جهت بهبودي رو هميشه بايد داشته باشيم😊

حرفات پر از مثبتیه،مرسی  

ماچ بر تو باد!  

دایورت کن به ت..خ..م..ا..ت منم همین کارو کردم

البته من یک دختر ته تغاری لوس و بابایی بودم که همه چیز براش محیا بود و به خاطر سبک ورزشم و درس خوندم جایگاه خوبی داشتم توی اجتماع و کاملا مورد تحسین قرار میگرفت توی هر جمعی

اما وارد خانواده همسرم شدم انگار کلفت گرفتن و جاریم رو روی سرشون میزاشتن(البته دختر عموشون بوده) اینقدر مورد توجه بود منم هرچی‌محبت میکردم بازم اون عزیزتر بود

نتیجه گرفتم من بهترین علف دنیا هم که بشم بازم اونا بز هستن و پلاستیک خور🐏🐏🐏🐏

کلا قطع ارتباط کردم دیگه نه رفت و امدی نه درددلی نه غیبت بکنیم دور هم هیچی... فقط سال نو یک پیامک رسمی میفرستم کاری کردم باهاشون که اگه زنگی بخوره و حرفی زده بشه بین ما دنیارو بهشون دادم

کلا ادمها اینطورین زیادی خودت رو بیاری پایین و هی لطف کنی بهشون فکر میکنن خرین باید بهشون محل ندی ..تجربه ثابت کرده هرچی تو بالات  باشی و از سرشون زیادی باشی بیشتر میکوبوننت و اذیتت میکنن حسودن از بس