بچه من الان ۷ ماهمه
شوهرم اصلا به فکرم نیس زورش میاد خرج کنه زورش میاد یه کاریو برام انجام بده انگارهمش زوریه اخرم میگه دوستت دارم عاشقتم الهی قربونت بشم
اصلا مراعاتمو نمیکنه کمکم نمیکنه
چند بار به خاطر خانوادش باهاش بحثم شد همش طرف اونارو گرفت
چند بار با حال زدم مجبورم کرد خانوادش دعوت کنم اخرم گفت من سنگ دلم
امشب خونه داداشش بودیم داداشه گفت ببخشید که شام ساده داشتیم اینم گفت ما اگه خونه بودیم همینمم نداشتیم بااینکه من همیشه دارم غذا میزارم جلوش اصلا حرفاشو نمیفهمه
جدیدا حالم بد میشه ازش انگار واقعا دلمو زده دیگه تحمل رفتاراشو و بی تفاوتیا و بچه ننه بودنشو ندارم واقعا رفتارش حالمو بد میکنه اما تهش دوسش دارم
یا وابستگیه
خسته شدم چکارکنم