به بار یکی از دختر خاله های افاده ایی شوهرم اومد خونشون منم اون موقع عقد بودم اونجا بودم بعد در زدن من رفتم درو باز کردم اومده بود یه چیزی ببره دیدم یه کفشی پوشیده بود پاشنه ۱۰سانتی
بعد که رفت روی کانتر آشپز خونه نشسته بودم داشتم به خواهر شوهرم میگفت اخ حیف شد نیومدی کفش و ببینی همون لحظه اومد داخل دوباره
خیلی حس بدی بود آب شدم از خجالت😂😂