بچه ها دست خودم نيست
خيلي عذاب وجدان دارم
من از بچگي پسرخالم عاشقم بود خيلي زياد
حتي تو بازيامون تو بچگي از قصد بغلم ميكرد
تا اينكه بزرگ شديم
خالم و شوهر خالم همه جا ميگفتن اين عروس ماعه و فلان و..
من ولي دوسش نداشتم پسرخالمو ن از اخلاق خانوادش خوشم ميومد ن از خودش همه جا بهم ميچسبيد و فاز ميگرفت هوامو داره
من بهش هيچ قولي نداده بود و دوستم نبودم باهاش
و اينكه عااشق پسر عموم بودم و باهاش ي ساله ازدواج كردم و بعد ازدواجم اخلاق خالم عوض شدو پسرش عروسيمم نيومد
بعد ي سال چس ناله هاي اينستا و تلگرامش تمومي نداره و اينكه بچه زرنگ و تيزهوشان بود ولي كنكورشو امسال گنننند زد🙁داغونه و باباشم داغون ترش ميكنه
احساس ميكنم مقصرم😔ولي من قراري نداشتم باهاش