من با یکی بودم چندماهی رفاقتی
فازش مشخص نبود ی بار محبت محبت ی بار سرد
دمدمی مزاج و تنوع طلب
خیلی دوسش داشتم هنوزم دارم
خیلی اذیتم کرد خیلی ب خاطرش گریه کردم
و رابطمون کات شد
اما جدیدا هی ریپلای میزد و اینا
منم ج نمی‌دادم تو تل پی ام میداد خوبی و اینا سرد و کوتاه ج میدادم
تااینک دیشب اومد گفت سرد نباش دلم تنگ شده برات انقد بیمعرفت نیستم راحت فراموشت کنم
گف دلم گرفته منم دل دادم بهش حرف زدیم و اینا
تا اینک گفت ی دختره خوشم اومده ترم پیش بهش پیشنهاد دادم رد کرد امشب دوباره ویس دادم بهش
حالم بد شد دوباره اما مثه ی رفیق باهاش حرف زدم
از حماقت خودم ناراحتم با همه اذیتاش چرا دوباره جوابشو دادم چرا حال خودمو دوباره بد کردم
عبرت بگیر و ولش کن
اون پسر دلش برات تنگ نشده بود، یه مدت کسی رو نداشت وقتاشو پر کنه
چرا دلم نمیاد مثه خودش باشم؟ چرا انقد زود در برابرش سست میشم؟
من دوسش دارم هنوز و این تلخترین دوست داشتنه😣
دلت فقط ب خودت بسوزه پسرا پشیزی ارزش ندارن
اینو همیش یادت باشه اونی ک میاد میگ دوستت دارم فلان باید بتونه ثابتش کنه.وگرن بعضیا از روی عادت میگن عزیزم گلم دوستت دارم واینجور کلمه ها.فقط عقلت ب کاربگیر.کسی بمن میگف دوستت دارم باورم نمیشد میگفتم کمتر چرت پرت بگو واقعانم چرت پرت بود
