سلام دوستان، پسرم دوسالشه ولی غذای جز سیب زمینی سرخ شده و کته وماست و کباب شامی نمیخوره الان یه هفته است اینارو هم نمیخوره فقط شیر میخوره موندم چکار کنم پدرشوهرم به من سرکوفت میزنه انگار تقصیر منه که پسرم غذا نمیخوره
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
عزیز دندوناش کامل دراومده؟؟؟دختر منم همینه بد غذا داره دندون های نیشش درمیاد اونم ۴تا با هم😫
دوباره قطار دلم افتاد روی ریل جنوب...بعضی از روزها انگار جزو عمر ما حساب نمی شوند...روزهایی که قبل از غروب آفتاب روبروی اروند نشسته ای...این موج ها با تو میخواهند حرف بزنند این صدا صدای موج آب نیست صدای کلنجار رفتن دریاست برای فاش کردن رازهایی که به چشمانش دیده...و تو میبینی که آسمان اروند هم سنگینی می کند...نماز را که خواندی باید بروی کاروان در حال حرکت است و ناگزیر باید بروی دلت را جا می گذاری کنار یادمان شهدای گمنام اروند و می گویی من این دل را به امانت کنارتان می گذارم و می روم...دلاوران دریا دل مراقب دلم باشید من به شهری برمیگردم که کمتر امانت داری چون شما را دارد به شهری که من می روم کمتر پیدا می شود کسی که به آب خروشان اروند خشمگین بزند و طناب را رو به ساحل رها کند به امید آنکه مهدی فاطمه(عج) انتهای طناب را می گیرد...من به شهری بر میگردم که امام غایبش غریب است ادبیات شهر من با ساحل اروند متفاوت است...شــهدا گاهی نگاهی... عضویت قبلیم ۹۷/۹/۲۵
اره کامل در اومده، وای چهارتا باهم خیلی بده مراقبش باشه
کلا چهار تا چهارتا در میاد،سخته واقعا...
دوباره قطار دلم افتاد روی ریل جنوب...بعضی از روزها انگار جزو عمر ما حساب نمی شوند...روزهایی که قبل از غروب آفتاب روبروی اروند نشسته ای...این موج ها با تو میخواهند حرف بزنند این صدا صدای موج آب نیست صدای کلنجار رفتن دریاست برای فاش کردن رازهایی که به چشمانش دیده...و تو میبینی که آسمان اروند هم سنگینی می کند...نماز را که خواندی باید بروی کاروان در حال حرکت است و ناگزیر باید بروی دلت را جا می گذاری کنار یادمان شهدای گمنام اروند و می گویی من این دل را به امانت کنارتان می گذارم و می روم...دلاوران دریا دل مراقب دلم باشید من به شهری برمیگردم که کمتر امانت داری چون شما را دارد به شهری که من می روم کمتر پیدا می شود کسی که به آب خروشان اروند خشمگین بزند و طناب را رو به ساحل رها کند به امید آنکه مهدی فاطمه(عج) انتهای طناب را می گیرد...من به شهری بر میگردم که امام غایبش غریب است ادبیات شهر من با ساحل اروند متفاوت است...شــهدا گاهی نگاهی... عضویت قبلیم ۹۷/۹/۲۵
دکتر دختر من گفت ولش کن هر موقع گشنه اش شد میخوره واقعا حساسیت ما بدتر میکنه و لج تر میکنن ولش کن ی مدت بزار خودش بیاد دنبال غذا
دوباره قطار دلم افتاد روی ریل جنوب...بعضی از روزها انگار جزو عمر ما حساب نمی شوند...روزهایی که قبل از غروب آفتاب روبروی اروند نشسته ای...این موج ها با تو میخواهند حرف بزنند این صدا صدای موج آب نیست صدای کلنجار رفتن دریاست برای فاش کردن رازهایی که به چشمانش دیده...و تو میبینی که آسمان اروند هم سنگینی می کند...نماز را که خواندی باید بروی کاروان در حال حرکت است و ناگزیر باید بروی دلت را جا می گذاری کنار یادمان شهدای گمنام اروند و می گویی من این دل را به امانت کنارتان می گذارم و می روم...دلاوران دریا دل مراقب دلم باشید من به شهری برمیگردم که کمتر امانت داری چون شما را دارد به شهری که من می روم کمتر پیدا می شود کسی که به آب خروشان اروند خشمگین بزند و طناب را رو به ساحل رها کند به امید آنکه مهدی فاطمه(عج) انتهای طناب را می گیرد...من به شهری بر میگردم که امام غایبش غریب است ادبیات شهر من با ساحل اروند متفاوت است...شــهدا گاهی نگاهی... عضویت قبلیم ۹۷/۹/۲۵