مردمهمه از دست مادرشوهر مینالن ما پدرشوهرمون خونمون و کرده تو شیشه . دوستان پدر شوهر من در حال ساختن یه ساختمان هست که یک طبقه اش مربوط به همسر منه .منم شاغلم و درآمد خوبی دارم .چند بار به بهانه های مختلف منو کشونده داخل ساختمان و گفته بیا یه مقدار کمک کن زود تموم شه .و طبق گفته خودش ما و شما نداریم اینجا مال همسرت هست ! یعنی دونگ و اینا خبری نیست . بیا کمک کن ملک ما که به نام ما هست تموم شه . الان چیزی فروختم و دستم پول اومده دیروز همسرم گفت شام بریم خونه ما گفتم نه من کار دارم ( چونمیدونستم نقششون چیه ) الان خودش زنگزد و علنی دعوتم کرد برای پنج شنبه. من میدونم داستان چیه و برم چی قراره بشنوم. نمیخوام فرار کنم .میخوام جواب محکمی بدم .تورو خدا بگید چی بگم .که خیلی بی تربیتی نباشه ولی طرف دیگه رو من حساب نکنه