گفت بیارانندگی کن منم اولش دلم نبود ولی قبول کردم کمی رانندگی کردم بعدش جلومامانموبابام گفت رانندگی خوبه ببین خواهر من رانندگی میکنه منم گفتم خوشبحالش خیلی ناراحت شد گفتم خوشبحالش چندبارگفت بهم درهمه حال تیکه میندازیبه خاطر اون جلومامانمینا بهم حرف زد
یعنی تو مغز منحرفمون 😐
خب بیچاره اصرار کرده رانندگی کنی دیگه جلوت رو نگرفته که چرا خوش ب حال خواهرش حالا اون وسط؟
داشته انگیزه میداده تو هم ناز نکنی مثل خواهر اون دیگه رانندگی کنی راحت باشی
با چ عجله ای اومد اه😒😒😒
😂😂😂😂😂
از صبحه ی بند دارم میگم الهی شکر ممکن بود الان ب جا خونه توی سردخونه بودم واییی خدا رحم کرد بهم
ماشینم داغووون شد هاا گذاشتم برا فروش متاسفانه دیگه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
