2733
2739

همسر من متاسفانه هررررروز صبح ک میخواد بره سرکار به زمین و زمان و سران مملکت و خدا و همه چیییی فحش میده میره ، همه ش میگه از بچگی کار کار کار ، پس ما کی کمی راحت زندگی کنیم ، اونقدرررر فحش ناجووور میده ک اعصاب منو بهم میریزه ، یه بار دو بارم نیست ، الان چهارساله ازدواج کردیم تقریبا هرروز شاهد این ماجراش بودم .‌همیشه هم طوری میگه انگار همه چی تقصیر منه ... بماند مشکلات دیگه ای ک به بهانه همین کارش بوجود اورده ... نمیدونم فقط این اینجوریه یا خیلی از مردها اینطورن 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

اره معمولا تو این دوره زمونه همه دارن ب سران و مفت خوران و مسعولان بی مسعول و اون تورم و خرتو خری فحش میدن و ناراضی ایم و کاملا حق داریم ناراضی  باشیم. اما ن اینکه هروز صبح این جملات منفی رو بکار ببریم. و اصابمونو بیشتر هرد کنیم. ناراحتیم ولی باید بگین خداروشکر واسه همینشم شکر 

ولی خیلی سخته فهمیدن حرفای اونی که چشاش قشنگه
2740

حالا ما نه خونه داریم نه وضعمون اونقدر خوبه که البته بازم خداروشکر بعد بحث میفته شوهرم میگه حالا خوبه ما وضعمون خوبه ها😁😂😂😂


کلا حق دارن مردا. بابا خیلی همه چیز گرون شده... اصلا میری یه سوپری میایی کلی میشه.... 

اما توام بهش روحیه بده خب اکثرا همینیم چه میشه کرد... ببین اگه خسته روحی شده برید یه مسافرت چند روزه 

دلم می خواهد یک دختر داشته باشم.❣دختری با موهای بلند مشکی و چشم های درشت خندان. اسمش را بگذارم "گیسو" و هر وقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم و گیسهایش را ببافم تا قلبم آرام بگیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد "باران" هم داشته باشم. دختری لاغر و قد بلند که با صدایی مخملی برایم شعر بخواند. یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم. اسمش را بگذارم "آلما" و موهایش را با شامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش "گندم" را نکند. آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی می تواند بگذارد. معلوم است، "خورشید"! اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد و هر صبح که چشمهایش را باز می کند ببیند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده، "شادی" را بیدار کرده و به "نسترن" رسیده. دلم میخواهد در حیاط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد. "نگار"م خودش را لوس کند و من به هیچ کدام نگویم که روز تولد خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هایش شده م. دلم چقدر دختر می خواهد. روزهایم بی "سحر"، شبهایم بی "مهتاب"، آسمانم بی "ستاره" و زندگی بدون "افسانه" ممکن نیست. تازه یک "ساقی" هم میخواهم تا سرم را گرم کند و "همدم" تا درد دل هایم را برایش بگویم. "رویا" می خواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم. دلم میخواهد یک دختر داشته باشم. دختری که خودم را توی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم. هیچ اسمی توصیفش نکند. همه چیز باشد و هیچ نباشد. از هر قیدی آزاد باشد و در هیچ ظرفی جا نشود. رهای رها باشد! آری، انگار دلم می خواهد دخترم "رها" باشد...   وزن بعد زایمان 115...هدف اول... 110❌هدف دوم.. 105❌هدف سوم.. 100❌

عزیزززم شما هم زمانی ازدواج کردین که امید موج میزد 😂😂😂😂😂😂😂 قط نشم صلوات 

من انقد دختر خوفی ام 😂😂

من یک جنوبی ام 😍😍😍😍😍😍😍 همه جنوبی ها عشقن💖💖 خونگررم و باحال 

منم اینجوریم مخصوصا وقتی پوشک گرون شد مجبور شدم تو خونه کهنه ببندم خداروشکر دیگه دارم از پوشک میگیرمش

فشار رو آدم باشه اعصاب آدم به هم میریزه هر چی بگی هم انگار کم گفتی

شایدم انتظار داره یه کم بیشتر هواشو داشته باشی و مراعات کنی

بی خیال دنیا تو فقط واسم بخند                                   اگه دنیا بد شد بی خیال بازم بخند 
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز