سلام به همگی
من شیش ماهه حاملم
الان یک ماهه ک اومدم شهر مادریم ک مامانم بهم برسه هنوز حالت تهوع و ویارشدید دارم
عین یک ماه مادرشوهرم ی زنگ ب من نزد یه احوال نپرسید
سه هفته ست شوهرمم بخاطر شرایط کارش نتونسته بیاد
وسط این هفته گفتاخر هفته مرخصی میگیرم ک بیام دیدنت
دیشب زنگش زدم خونه مامانش بود دیدم یکم دلخور حرف میزنه
گفت نه جور نشده بیام
مادرشوهرمم بلند گفت اوا زنت اونجا داره بهش خوش میگزرهچی چی بری پنجشنبه و جمعه برگردی کرایه نمیکنه ک پسرم😢😢😢😢
با دخالت تو زندگی هامون چی بهشون میرسه؟؟
چ شوهر بچه ننه و دهن بینی داري
من دلم برا شوهرم تنگ شده😢😢😢سر عاشورا تاسوعا که داهاتشون مراسم داشتم روزی هزاربار ب شوهرم میگفت بیا بیا
خب منم ادمم
چقد اسکله مادرشوهرت ینی چی واسه خوش گذرونی نرفتی که چه آدمایی پیدا میشن مثل مادرشوهر خواهر من تو بارداریش یبارم زنگ نزد حالشو بپرسه 🙄🙄
سلام عزیزم فقط بخاطر تهوع مادرتون ازتون مراقبت میکنن یا مشکل خاصی دارید؟
ایشون خودش ی زنگ بمن نزده
اصلا ب درک
ولی دیگه چرا جلو اینو میگیری
عزيزم مادرشوهرا حرف ميزنن اما اين شوهرته كه بايد بتونه زندگيشو مديريت كنه و نزاره مامانش واسش تصميم بگيره
نمیدونم چرا خودشون رو شوهر و پسراشون مالکیت تماااام دارن اما به زندگی ما که میرسیم نه حقی از شوهر نه حقی از پسر داریم
منم 3 ماه بارداریمو خونه پدرم بودم هر 2 هفته میومد
من استان گلستان بودم اون تهران
به کسی چه ربطی داره بری پیش زنت یا نه!
کرایه راه فدای یه تار موم که دارم بچه ی تو رو حمل میکنم!!
عزیزم تو خودت نمیتونی تو خونه خودت بمونی؟
چرا شوهرت رو 3 هفته تنها میذاری اگه ماه اخر بودی ک چیزی ولی تو هنوز 6 ماهته
